در آستانه‌ی انتخابات ناامیدترینیم. خداحافظی با بورس بعد از ۱۵ | بورسآجین
در آستانه‌ی انتخابات ناامیدترینیم. خداحافظی با بورس بعد از ۱۵ سال یادگیری
همواره با بهترین آرزوها و امید‌ها راهمان را شروع می‌کنیم و در نهایت حتی در صورت موفقیت و رسیدن به اهدافمان می‌بینیم که آنچه به دست آورده‌ایم در مقابل عمری که برایش تلف کرده‌ایم ناچیز است.
علیرغم بیش از ۳۰ سال مدرسه و دانشگاه رفتن و ۱۵ سال کار مداوم در بازار سرمایه، هم اینک احساس می‌کنم این مسیر لایق عمری که برایش گذاشتم نبود!
همه‌ی ما به امید ساختن اینده زنده‌ایم و این امید باعث لذت بردن از زمان حال هم می‌شود. همیشه امید را زنده نگاه داشته ام و اعتقاد دارم که بالاخره امید ها و رویاها ما را از منجلاب‌های زندگی بیرون می‌کشند و البته که همیشه همینطور هم هست.
من در این بازار تازه وارد نیستم و انواع و اقسام ریزش‌های بازار داخلی و خارجی را دیده ام. صحبت من حتی سود و زیان و ریزش و صعود نیست. این‌ها لازمه‌ی رشد یک معامله‌گر و مدیر و سهامدار است. از میان این اتفاقات که عبور می‌کنیم با تجربه‌تر می‌شویم. من به هیچ،وجه از شرایط خودم هم ناراضی نیستم. از گذشته همدرس گرفته ام و در حال یادگیری هستم اما: صحبت من امید است. تصور آینده ای بهتر که پوچی این زندگی را برایمان قابل تحمل می‌کند باعث می‌شود علیرغم همه‌ی اتفاقات بد زندگی هنوز هم لبخند بزنیم.
موضوع مهم این است:
امید توسط کسانی که ادعای امید و تدبیر داشتند بی معنی شد .
وقتی می‌بینیم که سرنوشت جوانانی همچون ما برای کسی مهم نیست، سرمایه‌ای که'با'زحمت'جمعکرده'ایم درحال آب شدن است و برای کسی مهم نیست. کسب وکاری که عمرمان راپایش گداشتهایم ک درحال از بین رفتن است و برای کسی مهمن یست. سیاسیونی که ما را' زیرپا له'کردند و هیچ چیز زندگیِ ما برایشان اهمیتی ندارد ما را از ادامه‌ی راه'ناامید می‌کنند.'
کسانی کهمن را می‌شناسند می‌دانند که هر ساعت از زندگی مندر چه سختی‌هایی گذشته است و چگونه از پس هر چالشی برآمده‌ام و شاید'این نوشته برایشان عجیب باشد اما من تسلیم شده ام. من نمی‌توانم محیط را تغییر بدهم.اکوسیستم اجتماعی و اقتصادی ما قابل تغییر نیست. در خصوص بورس هر چه نوشتم وگفتم را بی پاسخ گذاشتندو یا وعده‌ی سرخرمن دادند. در استانه‌ی انتخابات هستیم و'از همیشه ناامیدترینم. بورس را مسلخ سرمایه'کردند و امید یک'ملت'را'ناامید'کردند. ما را فریفتند و دلخوش به واژه ها شدیم و امیدوار به بهبود.
دیگر مسائل فنی بورس و ارزندگی قیمت‌ها رابازگو نمی‌کنم و منتظر روزهای خوب بورس می‌مانم اما در بهبود بعدی بازار برای همیشه از بورس ایرانکه'توسط عده ای مسموم شده است از خارج خواهم شد و اعتماد وامید را برای همیشه از دایره‌ی واژگانمحدف خواهم'کرد تا یگر کسی مرا نفریبد. در'طول'دوره‌‌ی فعالیتم'عای رغم داشتن'مجکز سبدگردانی با هیچ'فرد'حقیقی قرارداد سبدگردانی امضا'نکردم و'سعی کردم'تجربیاتم'را'دد حصوص سهم‌ها و صنایع'به'اشتراک'بگذارم. از همینجا'از همه‌ی عزیزانی که با بازگوکردن'تجربیاتم'به'اشنباه'اندتختم'عذر خواهی می‌کنم.'در'طول ۵۰ سال گذشته این رقتار حاکمیتی با بورس بی سابقه بوده است.
بازاری که تا این حد دستکاری در شرکت‌ها و صورت‌های مالی‌اش اتفاق می‌افتد بازاری که فقط قتلگاه سرمایه است بازاری که جولانگاه سیاسیون شده و هر روز لگدمال می‌شود بازاری که امیدوار را ناامید می‌کند دیگر جای ماندن نیست اگرچه که در'عین ارزندگی قرار دارد. بازار علاوه بر نقدینگی نیاز به شرافت دارد، شرافتی که از بین رفته است و حالا اینجا دیگرجای ماندن نیست. من'همه‌ی تلاش خودم را برای رساندن'صدای بورس به'مسئولین کردم'به دیدار 'وزیران'و نمایندگان'مجلس'رفتم' و'خدمت رهبری هم'نامه نوشتم'که متاسفانه بی پاسخ ماند. به نظرم ما جوانان ایرانی تنهاترین موجودات روی زمینهستیم.کودکی در جنگ، نوجوانی در کنکور و جوانی درتحریم و گرانی وهم اینک در اوج بی تفاوتی مسئولین نسبت به آینده و سرنوشتمان! مدیران میانی درپی لابی برای ماندن بر سرمیزشان هستند و ما ناامیدانه چشممان به عملی شدن وعده های تو خالی حمایت از بورس. دلم‌می‌خواهد این بازار را با همه‌ی این موجودات عجیبش مچاله کنم و داخل سطل آشغال بیندازم و فکرم را بردارم و ببرم یک جای دور.
اقایان ماتسلیم شدیم. مملکت و اقتصادش برای شما. بنشینید و همدیگر را تکه پاره کنید تا شاید شکم سیری ناپذیرتان اندکی ارام شود. بچسبید به صندلی‌هایتان و تا می‌توانید ما را قربانی کنید. چند بادمجان دور قابچین در شرکت‌های بورسی بگدارید' تا با نابودی مردم و آتش زدن اموالشان زمینه را برای شما آماده کنند. ما نیامده رفتیم... اگر روزی بورس شرافت پیدا کرد بازخواهم گشت. پ.ن من هیچ سهمی نفروخته‌ام و منتظر بهبود بازار هستم اما بعد از ریکاوری بازار و برگشت شاخص به محدوده‌ی ۱۴۵۰ هزار را تا زمان برگشت انصاف به بورس آن را ترک خواهم'کرد
