تصوف حلولی در دورهء چهارم تصوف، جنبهء نظری تصوف اهمیت یافت | 🏴بُت شِناسی🏴
تصوف حلولی
در دورهء چهارم تصوف، جنبهء نظری تصوف اهمیت یافت و جنبهء علمی را تحت الشعاع خود قرار داد. از آن پس، صوفیه، اتصّال به خدا را تنها هدف و مقصود صوفی می دانستند و به چیز دیگری اهمیت نمی دادند.
در این دوره برای نخستین بار، در سخنان بایزید بسطامی و سپس کلام جنید سخن از صحو و سُکر به میان آمد. بایزید، حالت سُکر (مستی) را برتر از صحو می دانست. و بالعکس جنید، حالت صحو را برتر از سُکر می دانست و سُکر را آفت راه تلقی می کرد. در نگرش بایزید و جنید، دو مکتب صوفیان صحو و سُکر ایجاد شد که در تعارض و تقابل با یکدیگر قرار گرفتند. صوفیان سکر در حالت وجد و شورِ خود، سخنانی بر زبان می آوردند که به شطحیات معروف شد. شطح به معنیِ جمله ای غریب، باورنکردنی و فضاحت آمیز! شطحیات یک سری اظهارات و ادعا های نامانوس، نا معقول و نامشروع صوفیانه ای بود که بر زبان صوفی جاری می شد و به سادگی با عقل و منطق و دین، قابل تطبیق و تفسیر نبود.
مصادیق مهمی از شطحیاتِ صوفیان سُکر عبارتند از:
ادعای حلول خدا در صوفی یا اتحاد صوفی با خدا و نهایتاً گفتن " انا الله "
دفاع از ابلیس و احترام به وی
بی اعتنایی به بهشت و دوزخ، پاداش و کفر
بی توجهی و سبک شمردن محبت رسول الله صلی الله علیه و آله، اهل بیت علیهم السلام، والدین، فرزند و... در کنار محبت به خدا
عدم تلکف به اوامر و نواهی شرع در گفتار و عمل، نظیر نماز نخواندن، روزه نگرفتن، ترک حج و...!
سخنان غیر شرعی و کفر آمیز صوفیان سکر، از عمده مواردی بود که در پی آن، مخالفت پیروان شریعت را به دنبال داشت.
نیکلسون می گوید:
" اگر اقوالی که شیخ فرید الدین عطار به بایزید بسطامی نسبت می دهد صحیح بدانیم، باید او را در عداد غلات و گزافه گویان معتقد به وحدت وجود، و خواستار رفع تکالیف دینی بپنداریم. "
تاریخ تصوف در اسلام، ص ۶۱ کشف المحبوب، ص ۲۳۰ و ۲۳۱ فلسفه و عرفان، ص ۱۸۲، ۳۸۱ پیدایش و سیر تصوف، ص ۶۹