Get Mystery Box with random crypto!

حربه مشایخ صوفیه در مقابل منطق علماء ‌ صوفی ها هم براى خود | 🏴بُت شِناسی🏴

حربه مشایخ صوفیه در مقابل منطق علماء ‌


صوفی ها هم براى خود شاهکارهایى دارند و مانند همه اقلیت ها بیشتر از راه همین فوت و فن ها موجودیت خود را در مقابل مخالفین خود حفظ مى کنند.

رؤساى صوفیه با تمام قوا مى کوشند که خود و هواخواهان خود را یک طبقه عالى و ممتاز اجتماعی معرفى کنند و خود را اهل یقین، اهل دل، اهل معنى، أهل اللّه، و دیگران را اهل ظاهر، اهل صورت و قشر بى مسلک قلمداد کنند.

ولى با همه این دعاوى، چون افراد باسواد و دانشمند در میان آنها کمیاب است.
(البته دانشمندانى در میان آنها بوده اند که در بنیه علمى مسلک آنها کوشش فراوان کرده اند اما غلبه با کم سوادها یا بی سوادها است).

لذا با تشبّث به همان دعاوى سعى مى کنند افراد و پیروان خود را از علماء و روحانیان بزرگ دور نگاه دارند، زیرا ممکن است آنها با منطق نیرومند علمى زحمات فراوان آنان را در جلب اتباع خود به باد دهند، لذا از نخستین موعظه هاى پیر مِى فروش یکى همین است که از این «معاشران ناجنس» احتراز کنند.


حربه هاى مهمى که صوفی ها همیشه براى بدبین ساختن توده مردم نسبت به علماء دین که یگانه سدّ راه پیشرفت آنها محسوب مى شوند به کار مى برند، این است که آنها را اهل دنیا و آلوده به ریا و خودنمائى و دوروئى معرفى کنند و به این گونه اشعار متمثل شوند:

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر مى کنند
چون به خلوت مى روند آن کار دیگر مى کنند

مشکلى دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر مى کنند

گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود

این تقوى ام بس است که چون واعظان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمى کنم!


ضمناً براى تحقیر سرمایه علمى علما که خطرناک ترین اسلحه براى کوبیدن منطق هاى غیر علمى صوفی ها به شمار میرود، از آن به عنوان «علم رسمى» و «علم ظاهر» و «علوم قیل و قالى» و «الفاظ و اصطلاحات»! و مانند اینها یاد مى کنند.

و علماء بزرگ دینى را قشرى و ظاهرى، و گاهى پا را بالاتر گذارده «راهزن راه حق!» مى خوانند، و نیز مى گویند: اگر ما را «اهل بدعت» و یا در بعضى از موارد «ملحد» معرفى کرده اند به واسطه همین بوده که به عمق مطالب باریک ما نرسیده اند یا به اصطلاح اهل دل آشنا نبوده اند.

تا نگردى آشنا زین پرده بویى نشنوى
گوش نامحرم نباشد جاى پیغام و سروش


البته این گونه تبلیغات سوء کار خود را در افراد بى اطلاع نموده و یک حس بدبینى و تنفّر شدید در آنها ایجاد مى کند، به طورى که بعضاً حاضر نیستند کوچک ترین توضیحى درباره وضع مسلک خود بشنوند، و یا یک صفحه از کتاب هاى مربوط به این قسمت را بخوانند و این مطالب را سدّ راه وصول حق می دانند. همین شاهکار عجیب است که افراد این جمعیت را که معمولا از سرمایه هاى علمى بى بهره اند در مقابل سیل تبلیغات علمى مخالفین بیمه مى کند!
و انصافاً باید تصدیق کرد که از نظر سیاست داخلى، براى حفظ یک جمعیت غیر علمى در مقابل حملات اهل علم، راهى بهتر از این نیست که نغمه «العلم هو الحجاب الاکبر» را ساز کرده و علم را بزرگترین مانع راه حق قلمداد کنند و افراد را نسبت به علماء و دانشمندان بدبین سازند بطورى که آنها را دشمن خود بدانند.

شاید حدیث معروف: «سیأتى زمان على النّاس یفرّون من العلماء کما یفر الغنم من الذئب»؛
(زمانى بیاید که مردم از دانشمندان فرار کنند همانطور که گوسفند از گرگ فرار مى کند!) اشاره به همین گونه موارد باشد.


قرآن جمعیت هاى متعددى را به ما نشان مى دهد که در مقابل بیان نافذ و منطق علمى نیرومند پیغمبران بزرگ نیز همین روش را معمول مى داشتند و مى گفتند: «لاَتَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ»؛
(گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!) ولى مؤثر نشد.

و قرآن به آنها این پیغام نورانى را رسانید:
«فَبَشِّرْ عِبَادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمْ اللهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الالْبَابِ»؛
(پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مى شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى کنند، آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند).

@botshenasi