Get Mystery Box with random crypto!

در تذکره الاولیاء، صفحه ۵۱۴ در مورد فناء فی الله می نویسد: ا | 🏴بُت شِناسی🏴

در تذکره الاولیاء، صفحه ۵۱۴ در مورد فناء فی الله می نویسد:

اصطلاح " فنای فی الله " یکی از کلیدهایی است که در گشودن قفل های شطحیّات کار ساز می باشد. تا وقتی سالک در هشیاری است، خودیت و انانّیت دارد. در این شرایط خود را غیر خدا می داند و از تعابیر تنزیهی استفاده می کند. اما وقتی خودیت را از دست داد و انانّیت او در ذات الهی مضمحلّ شد، دیگر فقط خدا خواهد بود و بس. در این فضا، اگر سخنی شنیده شود، دیگر، سخن سالک نیست، بلکه سخن خداوند است. سالک همچون نِی ای می شود که خداوند در او می دمد، و دیگر چیزی از خود ندارد. در این هنگام خداوند از زبان آن فرد، تکلّم می کند. در داستان حضرت موسی علیه السلام خداوند به زبان درخت می گوید: "انی انا الله". عبارتی چون " اناالله" که از بایزید و حلاج صادر شده است، بیانِ خود خداوند است، نه بایزید و حلاج. لذا وقتی درخت "انا لله" می گوید، کسی نباید بر درخت خرده بگیرد، و به همین شیوه اگر بایزید و حلاج نیز " انا الله " می گویند، نباید بر آنها اعتراض شود و آن ها را مدّعی ربوبّیت دانست، زیرا آنها خودّیت خویش را در حالت سکر از دست داده اند و عبارت " انا الله "، سخنِ خداوند از زبان بایزید و حلاج است. وقتی به حلاج گفتند به جای " انا الحق "، بگو: " هُوَ الحق " ،گفت: من از این رو چنین می گویم که حسین گم شده است!

فساد این سخنان آشکار است! مطابق این سخنان خداوند را العیاذبالله چون خمیری باید در نظر گرفت که هر لحظه یک شکل است! گاهی انسان! گاهی درخت! گاهی چیزهای دیگر! این سخنان را کنار این سخن بگذارید که چیزی به ذات خداوند راه ندارد و از ذات خدا چیزی در وجود مخلوقات نیست‌.

#تصوف #فنافی‌الله

@BotShenasi