2022-12-29 19:22:29
من،
فارغ از معنای سطحی واژهها
و در پی عمقِ کلماتِ در پسِ هم چیده شده، به دنبال توام.
نه شعرم، که شیفتهی وزنِ آهنگینِ قافیهها باشم؛ نه قافیهای، تابِ این هجمهی حرف را دارد.
من، حرفم؛
حرفی که از دل برآمد، ولی بر دل نَنِشست.
حروفی بی هجا، که بیصداست، و به دنبال مصوّتیست که تویی؛ تا فریاد زند هرآنچه در تنگیِ سینه، فرو برده...
من، قاصدکیم که در میدان جَنگ، به دنبال جنازه مَردیست، که در کودکیش با آرزوی صُلح فوتم کرد...
پرتوی نوری که عاشق سایهای شده، برای بقای سایه حتما باید جسمی مانع وصالشان شود...
گِلهاییام که به شایدها دلبسته؛
که شاید بازگشتی، شاید فرجی شد،
ولی از این مطمئنم که هر چه شود،
تو در من ادامه خواهی یافت...
99 viewsAsher?!, 16:22