داشتم فکر میکردم که من اصلاً بلد نیستم تو روابطم با آدمهای مخ | Vortex
داشتم فکر میکردم که من اصلاً بلد نیستم تو روابطم با آدمهای مختلف سیاستهای مختلفی رو بکار ببرم. یعنی اصلاً بلد نیستم نقش بازی کنم و با یکی یه طوری، و با یکی دیگه طور دیگهای باشم. همیشه یه مدلم و هر چیزی که تو ذهن و قلبم میگذره رو میریزم بیرون. و یا اگه حس کنم یه جایی نمیتونم خودم باشم تبدیل میشم به ساکتترین و مشاهدهگر ترین آدم دنیا. این روحیاتم خیلی نگرانم میکنه چون بنظرم روابط دنیای امروز خیلی پیچیده شده و برای دوام آوردن تو این جامعهء آفتابپرست پسند باید تونست که هر دقیقه رنگ عوض کرد و وفق داده شد. فقط مشکل اینجاست که این همه انرژی برای این سبک زندگی رو از کجا باید بیارم؟!