با خواهرم رفتم کلینیک دامپزشکی گربه شو معاینه کنه. یه خانوم او | No way back for now ^^
با خواهرم رفتم کلینیک دامپزشکی گربه شو معاینه کنه. یه خانوم اومده بود داخل کلینیک یه دسته قبض صندوق خیریه مسجد دستش بود به هر کی میرسید میگفت شما که توان اینو دارید برا یکحیوون که عمرش به ۱۰ سال هم نمیرسه پول خرج میکنید باید به خیریهها هم کمک کنید. باید؟چه…