یه سفر دیگه رو با هم تموم کردیم. سفری که خیلی برای من باارزش ب | 𝑩𝒖𝒏𝒏𝒚 𝑻𝒐𝒘𝒏🐰࿐
یه سفر دیگه رو با هم تموم کردیم. سفری که خیلی برای من باارزش بود چون برای اولین بار جرات کردم یه کاراکتر افسرده و تنها رو با جزییاتی که حس میکردم نیازه به تصویر بکشم ولی تو یه فضای شیرین. راستش میترسیدم اگه انگستش زیاد بشه بقیه رو غمگین کنه و از سمت دیگه دلم میخواست بکهیون داستانم بتونه لبخند بزنه پس یه فضای انگست خالص در حقش بیرحمی بزرگی میشد. برای همین دکتر پارک جوکای بابابزرگی میگفت و خودش رو به در و دیوار میزد تا بکهیون خوشحال باشه. چون من نیاز داشتم بکهیون خوشحال باشه. امیدوارم با لبخند و خاطرات خوب از سرندیپیتی یاد کنید و براتون یه یاداوری شیرین از دوره قدیم وقتی سیلور میخوندید و منم با روحیه بهتری اون داستان رو مینوشتم باشه. دوستتون دارم. ممنون کنارم هستید. اگه دوست داشتید سرندی رو به بقیه هم معرفی کنید.