Get Mystery Box with random crypto!

از تَهِ چاه‌ نفت تا نوک کوه‌نور   رضا کمال    وقتی که خبر غ | Business School

از تَهِ چاه‌ نفت تا نوک کوه‌نور

  رضا کمال

   وقتی که خبر غارت بخشی از جواهرات سلطنتی توسط خاندان پهلوی از حساب توئیتری سخنگوی دولت رئیسی، منتشر شد. نظرات متعددی مبنی بر دروغ بودن گزاره‌های مطروحه علی بهادری‌جهرمی، مقام رسمی حکومت،  از سوی منابع مختلف از جمله، فرح دیبا، همسر محمد‌رضا پهلوی، مطرح شد.

برخی نیز با اشاره به بسته بودن موزه بانک مرکزی به روی بازدیدکنندگان، از نگرانی‌هایی ناظر بر مفقودی ساختگی، پرده‌برداشتند.

   انتشار این‌گونه اخبار و سرنوشت مهم طلا و جواهرات موزه‌های کشور که پشتوانه پول، محاسبه می‌شود، وقتی ترسناک تر میشود که امروز شاهد کاهش شدید ارزش پول ملی خود هستیم.

   همانگونه که الماس بی‌قیمت "کوه نور" توسط افغانها از ایران سرقت و نهایتا به لندن رفت، سایر دارایی‌های ملت نیز با اهمال‌کاری، ممکن است سر از موزه‌های بریتانیا و روسیه درآورَد. کمااینکه الماس "دریای نور" که غنیمت نادر‌شاه بود، در مقطعی، به سفارت روس در تهران برده شد و اگر تلاش مشروطه خواهان نبود، اکنون در موزه آرمیتاژ سن پترزبورگ، بنمایش عموم گذاشته شده بود.

    همین چندهفته پیش بود که اعلام شد؛ تابلوی "مرگ دلقک گیتاریست" پیکاسو در تهران، تقلبی‌ست.  حالا اگر مسیر غارت باز باشد، غارتگر می‌تواند با جایگزینی یک تابلوی فیک مشابه با آنچه جعلی! معرفی شده؛ مقدمه خروج آن را از موزه، فراهم کند. چرا که بارها و بارها دیده و شنیده‌ایم که تابلوی تقلبی یا جعلی، بعد از صد سال، اصل از آب درآمده است.

تابلوی "مرد سالخورده و پایین آوردن از صلیب"، اثر رامبراند، دقیقاً به این سرنوشت گره خورد و ده‌ها سال به بهانه جعل و تقلب، در انبارها، خاک خورد و سرنوشت مبهمی داشت.( اگرچه در اروپا، جابجایی آثاری که تقلبی ارزیابی شده‌اند، کاری تقریبآ غیرممکن است و همانجا که هست، می‌ماند. که البته در کشور ما نیز باید اینگونه باشد).

    سال 1993، یک دلال هنری با تابلویی از پیکاسو در مرز عراق دستگیر شد. این اتقاق درست در بحبوحه غارت موزه‌های عراق بود که در آتش جنگ می‌سوخت. .همین کارشناسان ایرانی که امروز "مرگ دلقک گیتاریست" را تقلبی معرفی کردند، آن تابلو را اصل، تشخیص دادند ولی اگر شما از سرنوشت آن تابلو خبری دارید، رسانه‌ها هم دارند. گویی چنین اثری هرگز نبوده و در ایران، رؤیت نشده.

   قیمت‌گذاری آثار هنری تاریخی، صرفا برای انجام معامله و تغییر مالک آن انجام می‌شود و اغلب، ارزش بیشتری نسبت به آنچه تبادل می‌شود دارد. برای مثال؛ تابلوی "مسیح در طوفان دریای جلیل" 30 سال پیش به مبلغ 340 میلیون دلار، معامله ولی درنهایت، با سرقت آن؛  لطمه‌ای به توانایی‌های امنیتی و گنجینه هنری و فرهنگی آمریکا وارد آمد.  همانطور‌ که اینگونه سرقت‌ها در ایران که دارای آثار متعدد هنری و تاریخی‌ست، نیز مسبوق به سابقه بوده و لطماتی به دارایی مادی و معنوی ملی ایران، وارد شده است. از لوح جعلی حمورابی و وضعیت اسفناک آثار میراثی در موزه ایران باستان  گرفته تا الواح گلی که توسط آمریکا، مصادره شده بود، تنها نمونه‌ای از بی‌کفایتی و  به باد دادن دسترنج چندهزار سال تلاش اجدادمان است.

در واقع! کار درست آن است که:
بین اختلاسگران مالی و معنوی، تفاوتی نبوده و با اشدّ مجازات روبرو باشند ولی وقتی خاوری در کانادا عیاشی می‌کند، یحتمل غارتگران میراث فرهنگی هنری و تاریخی نیز از مقام اجتماعی و اقتصادی بالایی برخوردار  و میدان برای تاخت و تاز آنان بازتر خواهد بود، بویژه آنکه اغلب این آثار، با مضامین اسلام و انقلاب جمهوری اسلامی، منطبق نیست و گاهی نیز در تضاد قرار دارد. لذا فروش آن؛ هم توجیه فرهنگی دینی و هم اقتصادی میابد  بخصوص اگر توسط قشریون و متعصبین، رضایت خدا و رسولش در نابودی و امحای آن آثار معرفی شود.

   و اگر بانک مرکزی، سخنان بهادری جهرمی را تکذیب نمود، آنوقت می‌توان وی را به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، مورد پیگرد قانونی قرار داد.

@Business_News