Get Mystery Box with random crypto!

Business School

لوگوی کانال تلگرام business_news — Business School B
لوگوی کانال تلگرام business_news — Business School
آدرس کانال: @business_news
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 14.47K
توضیحات از کانال

آموزش و اخبار حوزه كسب و كار
.
شبكه اي از آموزه ها و كسب و كارهاي داخلي و بين المللي
تبليغات:
https://t.me/Businessschool_Ads
Admin: @ibusinessleader
🎯 تبلیغ گروهی در بهترین‌های #صنعت‌نفت:
@EnergyNegar

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 11

2023-05-07 19:30:49 چرا حکومت متزلزل ناصرالدین شاه قاجار، پنجاه سال دوام آورد ؟!

قاسم خرمی

ناصرالدین شاه، شاید تنها شاهِ تاریخ ایران باشد که یک دینار دارایی و یک وجب ملک و تیول نداشت. چرا که می گفت «کل ایران مال من است»!

واقعیت هم چنین بود؛  او اگر چه هیچ ثروت ثبتی و سند ملکی نداشت اما در غارت و چپاول تمام شاهزادگان و تیولداران شریک و سهیم بود

امروز مصادف است با  روز قتل قبله عالم، سلطان صاحبقران، ظل الله ایران و شاه شهید، ناصرالدین شاه قاجار؛ که ۵۰ سال وقت ایران را گرفت و اگر به تیر غیب میرزا رضای کرمانی گرفتار نمی شد، این استعداد را داشت تا در میان تعظیم و تکریم غلامان و امیران و والیان، چندین دهه دیگر هم، کج دار و مریز، حکومت کند

در نگاه اغلب ما، ناصرالدین شاه، فردی ابله، فرومایه و فاسدی است که کار اصلی اش وطن فروشی و نخبه کشی و ساخت و پاخت با روس و انگلیس، و اوج دنائتش قتل امیر کبیر مظلوم بود. اما از کنار این پرسش هم نمی توان گذشت که که اگر او چنین بود (که واقعا هم بود)، چگونه توانست ۵۰ سال بر ایران حکومت کند؟

واقعیت این است که ناصرالدین شاه، برخلاف تصویری که از او غالب شده است، انسان ناآگاه و بی خبری نبود و در قیاس با شاهان قاجار حتی یک سر و گردن هم در آشنایی با اوضاع جهان و ظرایف عرصه سیاست ایران، از آنها بالاتر بود. همه هنرهای زمانه از شعر، نقاشی، خطاطی و خطابه خوانی گرفته تا تیراندازی، سوارکاری، نویسندگی و دلربایی را در خود داشت، الا یک هنر؛ «هنر حکمرانی و حکمروایی»! او بیش از چگونه حکومت کردن، «چگونه در قدرت ماندن» را بلد بود و این هنر سیاه را به بهترین شکل و با بدترین ترین روش به کار بست. با لطایف الحیلی خودش را در دل توده ها و چشم نخبگان فرو کرد و همه را فریب داد تا خودش بی رقیب بماند.

همین سخن به ظاهر ساده و فریبا که «من از این دنیا ملک و املاکی ندارم»!  چه می دانید که او را چقدر درچشم رعیت بی خبر، به غایت عزیز کرده بود. در باره محبوبیت ناصرالدین شاه در میان توده های مردم همین بس که بدانید در ملاقات‌های عمومی  فرصتی بود تا همگان بتوانند او را ببینند.مردم  فرسنگ ها راه می پیمودند و صف می بستند  تا از فاصله دور برای پادشاه قوی شوکت ایران دستی تکان دهند و یا  اگر مجالی افتاد، عریضه ای جان نثارانه تقدیم غلامان او کنند!

بااینحال در ۴۵ سال اول سلطنت او ، حدود ۱۶۹ مورد شورش و ناآرامی در کشور به ثبت رسید به عبارتی، هر ۸ ماه یک بار، با یک بحران معیشتی و امنیتی از جنس شورش نان مواجه بود که هر کدام از آن بحران ها می توانست کل موجویت یک کشور را نابود کند، اما او توانست با هوش سیاه خود و استفاده از نیروی بخشی از ملت، علیه بخش دیگر ملت، در نهایت همه را سرکوب کند. هنر ناصرالدین شاه، فقط بازی با احساسات توده ها نبود، او حتی نخبگان بزرگ مثل میرزا تقی خان امیرکبیر و  میرزا حسین خان سپهسالار را هم فریب داد. علمایی در حد سید سید جمال الدین اسد آبادی را هم بلاتکلیف گذاشت. به امیرکبیر می گفت دنیای بدون امیر برای من جهنم است و سه سال بعد با چنان مخفی کاری و سرعت و شناعتی او را از سر راه برداشت که همگان انگشت به دهان ماندند. در مکاتبات اداری بعد از مرگ امیر کبیر، در کمتر موردی با نام و نشانی از میرزا تقی خان برخورد می کنید و در معدود متون تاریخی از او با نام « آن ملعون»! یاد شده است. اکنون از آن مرد بی نظیر، جز یک پرتره عکس مشکوک، چیزی باقی نمانده و شاید اگر پژوهش فریدون آدمیت و انتشار کتاب «امیر کبیر و ایران» نبود، برای ما هم او هنچنان ناشناخته می ماند

میرزاحسین خان سپهسالار، بیست سال بعد از مرگ امیرکبیر به صدر اعظمی رسید. آنهم زمانی که کشور به خاطر خشکسالی، زلزله، وبا و بی تدبیری شاه در اوج فلاکت بود. ناصرالدین شاه از صدراعظم جوان خواست که برای نجات مملکت هر کاری که می تواند بکند و  اطمینان داد که هرکس مقابل برنامه و نظم جدید دولت بایستد «اگرچه پسرمان باشد واجب­الدفع می­دانیم».

 اما به محض اینکه اصلاحات میرزاحسین خان، موقعیت متنفذین دربار را به خطر انداخت ناصرالدین شاه، سپهسالار را عزل کرد و برای اینکه حق این دولتمرد اصلاحگر را کف دستش گذاشته باشد به او گفت که من فرد علیلی چون یوسف خان مستشارالدوله را به این سبب جایگزین تو کردم که بفهمی این مملکت را من حفظ کرده ام نه اقدامات اصلاحی تو!

گذاشتن انسانهای کوچک به جای آدم های بزرگ، اشتباه تاریخی بود که شاه قاجار می خواست دوباره بیازماید! با کنار زدن سپهسالار رشته امور از دست او خارج شد و سلسله بحران ها، به انقلاب مشروطیت کشیده شد...

@Business_News
1.4K viewsedited  16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-05-07 13:39:58 نمایندگان مجلس

فرهاد قنبری


فریدون عباسی نماینده مجلس شورای اسلامی در پاسخ به انتقادات رسانه ها از واگذاری خودروهای رانتی به نمایندگان گفته است:
«چرا باید این گدابازی‌ها را درآوریم و به ماشین شاسی بلند گیر بدهیم؟ مگر قیمت ماشین شاسی بلند چقدر است؟»**

به شخصه تصور نمی کنم در هیچ برهه از تاریخ صد و بیست ساله ای که از نهضت مشروطه می گذرد جایگاه مجلس و نماینده مجلس در این حد سقوط کرده باشد.

مجلس ملقب به مجلس انقلابی که بیش از سه سال پیش با شعار احیای اقتصاد و نجات معیشت مردم خود را به صندلی های اصلی ترین نهاد قانوگذاری کشور رساند، کارش به جایی رسیده است که حالا به اعتراض مردمی در قبال رانتخواری [که به لطف قانوگذران روز به روز ارزش دارایی خود را از دست داده اند] متلک می گوید و آنها را به گدامنشی متهم می کند.

اما برای فهم و شناخت بهتر چرایی این میزان سقوط نهاد قانوگذاری کشور باید روزهای قبل از انتخابات و فرآیند تبلیغات و چگونگی انتخاب شدن این افراد به عنوان نمایندگان ملت را به‌خاطر آورد.

شورای نگهبان طی دوره های اخیر تقریبا هر کاندیدی که موضع سیاسی مشخصی در قبال مسائل مختلف داشت و نمایندگی مجلس را با کارمندی [آن هم با مزایای خوب] اشتباه نگرفته بود رد صلاحیت کرد.

شورای نگهبان آگاه بود که هر چه بیشتر کاندیداهای صاحب فکر را [به ویژه در کلانشهرها] ردصلاحیت کند باعث شکل گیری انتخاباتی کم رونق خواهد شد و نمایندگانی با رای حداقلی راهی مجلس خواهند شد. این مسئله یک نتیجه مهم در پی داشت و آن اینکه وقتی نماینده ای از شهر تهران یا اصفهان و شیراز و تبریز با دویست هزار و صدهزار رای راهی مجلس می شود به خوبی به پایگاه مردمی خود آگاه است و این نمایندگی را نه لطف و رای مردم بلکه هدیه شورای نگهبان می داند و طبیعتا برای قدرشناسی هم که شده به جای نمایندگی مردم سعی در نمایندگی شورای نگهبان خواهد داشت.

در سوی دیگر شورای نگهبان هر چه در تایید صلاحیت کاندیداهای تهران و سایر کلان شهرها وسواس به خرج داده و کاندیدهای دارای گرایش و فکر سیاسی را حذف می کرد، در شهرستانهای کوچک با دست و دلبازی کامل عمل می نمود.

این شورا به خوبی به رقابتهای قومی-قبیله ای شهرهستانهای کوچک آگاه بود و می دانست که تایید صلاحیت بیشتر کاندیدها در این مناطق به معنای مشترکت حداکثری مردم و بالا رفتن میزان کل مشارکت در کشور است و فرد پیروز انتخاباتی هم که از این شهرستانها می آید فرد پرت از دنیایی است که یا به امور حوزه انتخابیه خود پرداخته و کاری امورات کشوری ندارند و یا دنبال منافع خود و اقوام خویش است.

(ایام تبلیغات نامزدهای انتخابات مجلس را به‌خاطر بیاوریم که کاندیدایی زیر برف خوابیده و می‌گفت به من رأی بدهید، دیگری ساعت‌ها زیر برف ایستاده و می‌گفت من رکورد ایستادن در برف را دارم به من رأی بدهید. دیگری سوار گرده یکی شده و بالا و پایین می‌پرید و می‌گفت به من رأی بدهید. آن دیگری هر شب چلوکباب می‌داد، دیگری خود برای طرفدارانش جوجه سیخ می‌کرد. گروه دیگری با بیل و کلنگ از خجالت هم در می‌آمدند. یکی حنا‌بندان راه انداخته بود، یکی با بلندگوهای سبزی‌فروشی و باندهای حسینیه در خیابان دنبال طرفدار می‌گشت. یکی با ماشین های خارجیِ اقوام و نزدیکانش اردوکشی خیابانی راه انداخته بود. دیگری مراسمی شبیه افتتاحیهٔ المپیک را هدایت می‌کرد. یکی می‌گفت پول بدهید کنار می کشم، دیگری می‌گفت پول هم بدهید کنار نمی‌کشم، یکی با زنش ایستاده و روی عکس خانوادگیش سرود برنامه‌های عمو پورنگ می‌خواند، یکی شبیه گنگسترهای فیلمهای اسکورسیزی با تیراندازی و رگبار اعلام وجود می‌کرد. یکی وعدهٔ ارضاء جنسی حلال می‌داد، دیگری وعدهٔ یارانه یک میلیون تومانی سر می‌داد. یکی با موتور تک چرخ می‌زد و..)

این مجلس نتیجه و ماحصل چنین وضعیتی است و طبیعی است که نماینده ای که به این طرق به مجلس راه یافته دنبال دریافت خودرو و پیگیری امورات شخصی باشد و مردم معترض را هم به گدابازی متهم نماید.


@Business_News
1.6K views10:39
باز کردن / نظر دهید
2023-05-07 13:35:09
سال تازه، کار تازه، حال تازه

تا آخر اردیبهشت 1402 در شرکت دلخواه خودت استخدام شو

ارسال رزومه:
https://b2n.ir/m18676

فرصت‌های استخدام در گروه نفت و گاز:
https://b2n.ir/f54499

با ارسال این پست برای دوستات، آنها رو هم سرکار بفرست.
1.1K views10:35
باز کردن / نظر دهید
2023-05-03 19:33:45 ماجراهای آلفردو و عرق سگی !

کوروش برارپور

سالهای بسیار دور ، در یکی از شهرهای ایتالیا جوانی بود به نام آلفردو. آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی می‌فروخت. او هر بطری عرق سگی را دو لیره می‌فروخت. هزینه تولید عرق سگی چیزی حدود ۱/۸ لیره بود. به‌همین دلیل آلفردو در ازای فروش هر بطری عرق سگی چیزی حدود ۰/۲ لیره سود می‌برد. او در روز ۲۰۰بطری عرق می‌فروخت، بنابراین درآمدش روزانه ۴۰لیره بود و با این درآمد کم، زندگی را با مادرش به دشواری میگذراند.

روزی دولت بنیتو موسولینی قانونی به تصویب رساند که در آن خرید و فروش عرق سگی ممنوع اعلام می‌شد. اینگونه بود که فردای آن روز ماموران پلیس به مغازه او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.

آلفردو تنها و سرگردان به پارک پناه برد. او در پارک ناراحت و غمگین شروع به راه رفتن کرد و بر بخت بد خود بسی گریست. در حالی که سرش را به درختی تکیه داده بود داشت هق‌هق می‌زد، ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت: "هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم. بد جوری تو خماری موندم رفیق. امروز تمام عرق فروشی‌های شهر رو تعطیل کردند و من هم نمیدونم باید از کجا عرق گیر بیارم. تو چیزی تو خانه‌ات داری به من بدی؟ من حاضرم به جای ۲ لیره، بهت ۱۰ لیره بدم".

آلفردو در بهت فرو رفت. سریع به خانه رفت و در زیرزمین به جستجو پرداخت. تعدادی بطری عرق سگی پیدا کرد. یکی از آنها را در کیسه‌ای مشکی گذاشت و یواشکی به پارک برگشت و بطری را بدست مشتری داد و ۱۰ لیره را گرفت. او در پایان به مشتری گفت: "اگه باز هم خواستی بیا همینجا. به دوستان قابل اعتمادت هم بگو. اسم رمز هم این باشه: آقا ببخشید! شما دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟"!

در روزهای بعد هم آلفردو به پارک می‌رفت. هر روز تعداد بیشتری مراجعه می‌کردند. در هفته نخست، مشتری‌های او به ۱۰ تن رسیده بود. در هفته دوم مشتری‌های او ۳۰ تن شده بودند. درآمد او کم‌کم روزانه به ۲۰۰ لیره رسیده بود. او خانه‌ای جدید خرید. برای مادرش خدمتکار گرفت که لازم نباشد کار کند. با ویتوریای جوان نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید. دوستان جدیدی پیدا کرد: لئوناردو، کارلو، الساندرو ...!

کم‌کم شهرتش فزونی گرفت طوری که پلیس به افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند او دارد بصورت مخفیانه عرق سگی می‌فروشد. اینگونه بود که ماموری را برای تحقیقات روانه کرد. مامور فردای آن‌روز به اداره برگشت و گفت: نه قربان، آلفردو هیچ قانون‌شکنی انجام نداده!

مامور دیگری را فرستادند و او هم همین را گفت. مامور دیگر نیز همینطور! و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست.

آن مامورها برای حق‌السکوت روزانه ۵لیره از آلفردو شیتیل می‌گرفتند و هر از گاهی هم از خود آلفردو عرق می‌خریدند. آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد. کم‌کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.

مدت‌ها گذشت تا اینکه بنیتو موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد. او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد، اما افسوس که دیگر دیر شده بود. آلفردو حتی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات موسولینی بود. این شخص از کل کشور برای آلفردو اطلاعات می‌آورد. مرتب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج می‌کرد. در نهایت آلفردو با متفقین متحد شده و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد.

بعد از روی کار آمدن نظام جدید، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل می‌شدند. در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که «پدرخوانده» کیست. چندبار چندتن از سیاستمداران مستقل تلاش کردند که خرید و فروش عرق سگی را بار دیگر آزاد کنند ولی همگی به شکل فجیعی ترور شدند!

@Business_News
921 views16:33
باز کردن / نظر دهید
2023-05-03 18:20:44 آقای وزیر! کار از قناعت گذشته است...

مصطفی داننده

صولت مرتضوی که وزیر کار دولت سیزدهم است در پاسخ به سوال پرسشگر تلویزیون در مورد حقوق کارگر و زندگی گفت:« زندگی با حقوق کارگری سخت است اما با قناعت هم می توان ساخت. در طول عمرم با حقوقم کار کردم، البته آدم ها فرق می کنند و خانواده من کم توقع است.»

آنگونه که وزیر می‌گوید، پس در این زمانه می‌شود با قناعت زندگی کارگری را مدیریت کرد. بهترین میزان سنجش حرف وزیر می‌تواند این باشد که او برای یک ماه نه بیشتر، نقش یک کارگر را بازی کند با حقوق حدود 8 میلیون تومان.

جناب مرتضوی در یک خانه کوچک در جنوب تهران که ماهیانه حدود 3 میلیون تومان هم اجاره‌اش است با همسر و دو فرزندش زندگی می‌کند. یکی از بچه‌ها مدرسه می‌رود و دیگری امسال کنکور دارد و یا نه به دانشگاه رفته است که نگویند هزینه فرزند پشت کنکوری کمر بالانشین‌ها را خرد می‌کند چه برسد به کارگر!

خوب بسم‌الله آقای وزیر بفرمایید در جامعه‌ای سبد زندگی یک خانواده آنهم فقط کالاهای اساسی، حدود 15 میلیون تومان است، زندگی خانواده 4 نفره را مدیریت کنید.

اجازه بدهید واقعیت را من به شما بگوییم. به عنوان کسی که سال‌ها در جنوب تهران زندگی کرده است و زندگی کارگران را از نزدیک دیده است به شما می‌گویم که کار از قناعت گذشته و سفره کارگران خالی‌تر از آنی است که فکر می‌کنید.

این تازه برای کارگری است که حقوق خود را سر وقت می‌گیرد و بدون حقوق زندگی نمی‌کند. هستند کارگرانی که 2 یا 3 ماه حقوق طلبکار هستند.

این حرف‌ها دردی از جامعه کارگری دوا نمی‌کند و تنها نمکی است که به زخم آنها پاشیده می‌شود. کارگر با خودش می‌گوید، وزیر خودش ماه به ماه حقوق می‌گیرد، قاعدتا خوب هم می‌گیرد اما نوبت به ما که می‌رسد دم از قناعت می‌زند.

نگارنده اگر جای وزیر بود، سر به پایین می‌انداخت و در جواب سوال آن پرسشگر تلویزیون می‌گفت: نه، نمی‌شود با این حقوق‌ها زندگی کرد و من شرمنده مردم هستم و امیدوارم بتوانیم در ماه‌ها و سال‌های پیش رو، مشکلات زندگی مردم را حل کنیم.

مردمی که می‌توانند حقوق‌شان را به پایان ماه برسانند شایسته دریافت نوبل اقتصادی هستند و نیازی به توصیه کسی ندارند، چون آنها در بطن مشکلات اقتصادی هستند و مجبور زندگی خود را با شرایط قعلی کشور وفق دهند. پس بهتر است حداقل وزرا و وکلای مجلس دست از این جنس نصیحت کردن بردارند و مشکلات زندگی مردم را حل کنند که بهتر از هزار مصاحبه و سخنرانی است.

@Business_News
915 views15:20
باز کردن / نظر دهید
2023-05-03 16:02:23 کاهش ۲۷ درصدی سرانه ملی آموزش در یک سال!

مزبان حبیبی

از تقسیم بودجه وزارت آموزش‌وپرورش بر کل جمعیت کشور، عددی به‌دست می‌آید که آنرا سرانه ملی آموزش می‌گوئیم، یعنی حاکمیت در ازای هر شهروند، چه میزان برای حوزه آموزش، بودجه در نظر می‌گیرد؟ در کشورهای توسعه یافته، سرانه ملی آموزش را سرمایه‌گذاری در آموزش می‌نامند و در ایران، آن‌را هزینه‌های غیرضروری می‌گویند.

بودجه وزارت آموزش‌وپرورش در سال گذشته با دلار ۳۲,۰۰۰ تومانی، نزدیک ۵.۵ میلیارد دلار و بودجه این وزارت در سال جاری با دلار ۵۰,۰۰۰ تومانی، چیزی حدود ۴ میلیارد دلار است.

بنابراین سرانه ملی آموزش در ایران طی یک سال از ۶۴ دلار به ۴۶ دلار کاهش یافت(البته می‌توان گفت که فقط جای یکان و دهگان عوض شده!)؛ یعنی سرانه ملی آموزش در یک سال ۲۷ درصد کاهش داشته‌است.

محاسبه تقریبی سرانه ملی آموزش در سال ۱۴۰۰، عدد ۷۱ دلار را نشان میدهد؛ پس سرانه ملی آموزش در ایران:
در بودجه سال ۱۴۰۰: ۷۱ دلار
در بودجه سال ۱۴۰۱: ۶۴ دلار
در بودجه سال ۱۴۰۲: ۴۶ دلار

پس کاملا طبیعی است که حتی با احتساب بودجه اجرای رتبه‌بندی در سال جاری، کیفیت و کمیت خدمات آموزشی در مدارس دولتی نسبت به سال قبل، حداقل ۲۷ درصد کاهش خواهدیافت.

سال‌هاست که ما معلمان، از توسعه سخن نمی‌گوئیم و تلاشمان حفظ شرایط موجود است که البته هیچ توفیقی نیافته‌ایم، امروز به مناسبت روز معلم ضمن تبریک به همه فرهنگیان گرامی هشدار داده می شود که برای حفظ کیفیت و کمیت خدمات آموزشی در مدارس دولتی در سطح سال ۱۴۰۰، بودجه وزارت آموزش‌وپرورش در سال جاری باید ۳۰۲ هزار میلیارد تومان باشد.

@Business_News
980 views13:02
باز کردن / نظر دهید
2023-05-03 12:50:20 همشهری و سردار رادان: کارکرد کاریکاتور چیست؟

سال ۸۷ موسسه‌ی گل‌آقا برای آخرین بار تلاش کرد که چراغ نشریات طنز خود را روشن نگه دارد اما انتشار هفته‌نامه‌اش فقط ۲۰ شماره دوام آورد و تعطیل شد. از جمله مواردی که در آن زمان به تعطیلی این نشریه انجامید انتشار کاریکاتور احمدی‌نژاد رئیس دولت وقت بود.

صفار‌هرندی که آن روزها وزیر ارشاد بود ( و البته ادعای مطبوعاتی بودن هم داشت!) صراحتا گفت که در کدام کشور با کشیدن کاریکاتور رئیس‌جمهور او را مسخره می‌کنند؟ بگذریم از اینکه او نمی‌دانست که کشیدن کاریکاتور مقامات سیاسی از جمله رئیس‌جمهور چقدر در رسانه‌های دنیا مرسوم و عادی است؛ موضوع مهم این بود که تعریف او از طنز و کاریکاتور، توهین و تحقیر بود! معلوم بود که با این نگاه انتشار نشریه‌ی طنز سیاسی ناممکن بود.

اما واقعیت این است که طنز به طور عام، که کاریکاتور هم زیرمجموعه‌ی آن است الزاما معنای تمسخر ندارد. کاریکاتور، هنری است که با بزرگنمایی و تاکید بر موضوع یا مفهومی خاص، تحلیلی تصویری از آن می‌دهد. اما در کشور ما چنین تعریفی به رسمیت شناخته نمی‌شود. در واقع قدرت در نگاه بسیاری، همراه خود هاله‌ای از تقدس هم می‌آورد که با کاریکاتور و طنز و شوخی شکسته می‌شود!

بر همین مبناست که امروز هم می‌شنویم که انتشار کاریکاتوری از فرمانده‌ی نیروی انتظامی به صدور کیفرخواست برای مدیرمسئول همشهری منجر شده است. حالا اگر پرسیده شود که واقعا چه توهینی به سردار رادان شده، هیچ پاسخی جز این وجود ندارد که کشیدن کاریکاتور، تحقیر و تمسخر است!

گذر از این وضع و رسیدن به این باور که اولا قدرت، تقدس نمی‌آورد؛ و ثانیا نقد و طنز و کاریکاتور، توهین و تمسخر نیست و کسی را ضعیف نمی‌کند، بلکه او را در معرض قضاوت عام قرار می‌دهد و در جایگاه واقعی و عرفی می‌نشاند، آرزویی است که امیدوارم روزی به آن برسیم. 

محمدحسین روانبخش


@Business_News
1.1K views09:50
باز کردن / نظر دهید
2023-05-03 11:31:50 نتیجه ۴۲ سال اشتباه قذافی برای لیبی چه بود؟

آلیسون پارجتر

قذافی زمانی در لیبی به قدرت رسید که جمعیت این کشور یک و نیم میلیون نفر و تولید نفت خامش روزی سه میلیون بشکه بود. با این جمعیت کم و این پول هنگفت می‌شد لیبی را به بهشت روی زمین تبدیل کرد اما قذافی راه غلط را انتخاب کرد و اگر تاریخ ۴۲ سال حکومتش بر لیبی را مرور کنیم کلکسیونی از اشتباهات قذافی را می‌بینیم.

قذافی یک دوران کارآموزی ۴۲ ساله را در لیبی گذراند، مردم لیبی موش آزمایشگاهی قذافی بودند. شاید بتوان گفت هیچ دیکتاتوری به اندازه قذافی بنیان و ساختارهای متعارف سیاسی و اجتماعی یک کشور را زیر و رو نکرد. این تجربیات احمقانه که زیر نام انقلاب انجام می‌شد جز مصیبت و فاجعه، هیچ دستاورد دیگری نداشت.
یکی از همین آزمون و خطاهای قذافی قتل عام تقریبا سه هزار زندانی سیاسی در زندان ابوسلیم طرابلس بود زندانیانی که مشغول گذراندن احکام زندانشان بودند.
سال ها بعد، دادخواهی خانواده‌های همین قربانیان جرقه انقلاب علیه قذافی را زد و دودمان او را بر باد داد.

اشتباه دیگر قذافی، حمایتش از تروریسم بین الملل بود که بمب گذار هواپیمای پان آمریکن را تحویل نداد کسی که موجب مرگ حدود دویست انسان بیگناه شده بود همین‌کار باعث شد لیبی تحریم بین‌المللی را تحمل کند. تحریم‌هایی که حدود ده سال طول کشید و نتیجه آن پایین آمدن سطح رفاه عمومی، فقیرتر شدن مردم و افزایش نارضایتی‌ها بود.
اعتراضات و نارضایتی‌ها که بالا گرفت، قذافی فهمیده بود که بدون اصلاحات اقتصادی و سیاسی رژیمش دوام پیدا نمی‌کند برهمین اساس به جناح اصلاح طلب اجازه فعالیت داده بود اما از پشت پرده چوب لای چرخ آنها می‌گذاشت و نهایتا هم بساطشان را کاملا جمع کرد و با این کار نارضایتی عمومی تشدید پیدا کرد.
قذافی بعد از چهل و دو سال حکمرانیِ اشتباه، حالا با مردمی روبرو شد که علیه او دست به اعتراضات زده بودند. قذافی تصمیم به سرکوب معترضین گرفت و اینطور ارزیابی کرده بود که آمریکا و انگلیس بخاطر تجربیات ناگوار در افغانستان و عراق حاضر به دخالت نظامی در لیبی نمی‌شوند، پس می‌تواند با خیال راحت مردم لیبی را سرکوب کند.
اما محاسبات دیکتاتور کاملا غلط از آب درآمد و شورای امنیت سازمان ملل متحد، ضمن اعلام منطقه پرواز ممنوع بر فراز خاک لیبی به دولت های غربی اجازه دخالت نظامی در لیبی را داد. مردم لیبی هم تحت حمایت قوای نظامی غربی‌ها توانستند قذافی را از تخت حکومت پایین بیاورند.
قذافی از بین رفت و دیکتاتور سقوط کرد ولی لیبی هنوز بعد ازسال‌های سال، نتوانسته رنگ آرامش و صلح را به خود ببینید، نکته اینجاست که تاوان اشتباهات کارهای قذافی به قدری فجیع بود که حتی بعد از مرگش هم مردم بیگناه در حال پرداخت تاوان آن اشتباهات هستند!

@Business_News
1.2K viewsedited  08:31
باز کردن / نظر دهید
2023-05-03 08:47:35
از "فرانتس بکن بائر" کاپیتان تیم افسانه ای آلمان پرسیدند: چرا پسرت مثل خودت ندرخشید؟

پاسخ داد:

چون من پسر یک کارگر بودم و او پسر یک میلیونر ، من برای رسیدن به آرزوهایم چاره ای جز جنگیدن نداشتم و او دلیلی برای جنگیدن ندارد!

@Business_News
1.1K views05:47
باز کردن / نظر دهید
2023-05-02 20:35:09

                با سلام
اطلاعیه واگذاری سهام باغات پردیسان
قابل توجه همکاران گرامی
تعدادی از سهام باغات پردیسان در شهرستان البرز با امکانات
درختان میوه دوساله
مجموعه دارای استخر و سیستم قطره ای
مجموعه دارای نگهبانی و باغبانی ۲۴ ساعته
دارای مجوز برق
آماده واگذاری است.
اطلاعات بیشتر و تکمیلی

09166508556
1.1K views17:35
باز کردن / نظر دهید