توضیحاتِ شعر۱۵۷، بخش : ۱-مرآت: آیینه ؛ ذوالجلال: صاحب بزرگی(از اَسماء و صفات خداوند) ؛ عروسِ پرده: کعبه پوشیده در پرده؛ بزم وصال: کنایه از مراسم حج ؛ معنی بیت: مَن آیینه یِ نور خداوند بزرگم که در ایّام وصال و انجام مناسک حج هم پرده پوشم. ۲-خَلیلُُ الله: دوستِ خالصِ خدا، لقبِ حضرت ابراهیم_علیه السّلام_(اشاره به آخرِ آیه ی ۱۲۵ سوره ی نساء) ؛ این بیت اشاره دارد به فرمان الهی و بازسازیِ خانه ی خدا به دست ابراهیم_ع_(اشاره به آیات ۱۲۵ بقره و ۲۶ حج). ۳-ارشاد: راهنمایی، هدایت ؛ کشورِ ارشاد: ارشاد به کشور تشبیه شده است (اضافه ی تشبیهی) ؛ بِنایِ شوق را بُنیاد: بُنیادِ بِنایِ شوق("را"ی فکِّ اضافه، "بنا" در نقشِ مضافٌ الیه است). ۴-پروانه: استعاره از طواف کنندگان بر گِردِ کعبه ؛ خداوندِ جهان را خانه: خانه ی خداوندِ جهان("را"ی فکِّ اضافه، "خداوند" در نقشِ مضافٌ الیه). ۵-حقیقت را کتاب و دفتر: کتاب و دفترِ حقیقت("را"ی فکِّ اضافه، "حقیقت" در نقشِ مضافٌ الیه). ۶-زِ بام آویختندم: از بامم آویختند(جا به جایی ضمیر) ؛ در پا ریختندَم: در پایم ریختند(جا به جایی ضمیر). ۷-به صورت: در ظاهر ؛ به معنی: در معنی، در حقیقت ؛ افتادگان: بی چارگان، فروتنان. ۸-کتابِ عشق را جز یک ورق نیست: کتابِ عشق فقط یک ورق دارد("را"ی مالکیت). ۹-اَنالحَق می زنند: اشاره(تَلمیح) به زندگی حسین بن منصورِ حلّاج، عارفِ شوریده و به وصالِ حق رسیده یِ قرن سوم هجری، که به دیگران و به خود اشاره می کرد و می گفت: حق، حق، حق...، اَناالحَق: (ظاهر کلام:) شما هریک خدایید، من حق(خدا) هستم،(باطن کلام:)کسی نیست، من نیستم هر چه می بینم، اوست(خداست)، در واقع به مقامِ درکِ این قول قرآن رسیده بود که: "وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ..." مشرق و مغرب از آنِ خداست. پس به هر طرف كه رو كنيد، خدا آن جاست. (آیه ۱۱۵ بقره) ؛ اَناالحَق می زنند این جا در و بام: این جا همه به مقامِ درک حقیقتِ عالَم می رسند، این جا چشمِ حقیقت بین، بینا می شود. ۱۰-بلندی را کمال: کمالِ بلندی ؛ روحُ الاَمین: لقبِ جبرائیل ؛ مصراع دوم: کنایه از رفت و آمدِ بسیار جبرائیل به کعبه. ۱۱-دست: توانایی(مجاز) ؛ این بیت و بیت بعد به حَرام بودنِ جنگ و شکار برای مُحرِم اشاره دارد.