Get Mystery Box with random crypto!

جهنمده بیتن گول' حکایتی است واقعی از ماجرای عاشق شدن دختری (سو | کافه خاموش

جهنمده بیتن گول" حکایتی است واقعی از ماجرای عاشق شدن دختری (سوری) از روستای "الموت" یکی از توابع قزوین به یک پسر اردبیلی به اسم ایوب که ظاهرا" آنجا سربازمعلم (سپاه دانش) بوده است.این ماجرا حدود 30- 40 سال پیش اتفاق افتاده و این دختر خانم "70" ساله (سوری) هم اکنون در اردبیل زندگی می کند، این حکایت را چند سال پیش استاد "عاصم اردبیلی" یکی از شاعران برجسته معاصر به صورت نظم و در کمال زیبایی نوشته است.
این شعر بدون هیچ تردیدی شاهکار شاعر آن است. شاید دلیل جذابیت شعر، واقعی بودن داستان آن است. داستان از این قرار است که یک پسر اردبیلی در دوره سرباز معلمی خود، در دامنه کوه های الموت با دختری آشنا شده و ارتباط عاطفی برقرار می کنند.نام این دختر سوری است. (احتمالا سوری مخفف یک اسم باشد مثلا مخفف صغری) تا اینکه دوره سربازی پسر تمام می شود و وی به اردبیل باز می گردد. سوری به انتظار بازگشت معشوق می نشیند. اما خبری نیست. از هر مسافری خبر می گیرد. اما هر امیدی به نا امیدی ختم می شود. تا اینکه سوری به اردبیل می آید. کوچه به کوچه و خانه به خانه به دنبال یار سفره کرده می گردد. و او را در خانه خود در کنار همسر می یابد. سوری در اردبیل می ماند و گفته میشود که عشق این پسر او را دیوانه کرده است٫ عشق سوری زمینه ای می شود برای شاعر بسیار توانای اردبیلی استاد عاصم اردبیلی تا شعری بسراید که به واقع شاهکار است. (این شعر در مجموعه شعر قانلی سحر (سحرگاه خونین) به چاپ رسیده است)

#عشق_را_در_کافه_بايد_جست...
telegram.me/CaFe_khamoosh