Get Mystery Box with random crypto!

روزی به مدیر بیمارستان مراجعه کردم و با همان زبان نارسای خود ب | کافه کتاب

روزی به مدیر بیمارستان مراجعه کردم و با همان زبان نارسای خود به او حالی کردم که من آدم فقیری هستم و آن دکتر ایرانی که توصیهٔ مرا به پروفسور سِر راسل براک کرده در سفارش‌نامه خود قید کرده است که استطاعت پرداخت هزینه‌های سنگین را ندارم. با تعجب گفت: «ولی به حسب توصیه همان دکتر ایرانی شما را آدم ثروتمندی می‌شناسیم زیرا او در نامه خود نوشته است که شما نویسنده هستید، و این خود می‌رساند که بسیار ثروتمندید.» بی‌اختیار خنده‌ام گرفت و گفتم: «از قضا اگر نوشته باشد "نویسنده است" این به آن معنی است که شخص مورد سفارش آدم فقیری است. شاید در کشور شما یا در کشورهای متمدن اروپایی نویسندگی مترادف با ثروت سرشار باشد، چون از کتاب یک نویسنده هر بار میلیون‌ها نسخه به چاپ می‌رسد و قهراً پول خوبی هم نصیب نویسنده آن خواهد شد، ولی در کشور ما نویسنده یا مترجم، و به طور کلی اهل قلم، یعنی آدم‌های فقیر و بی‌چیز که قلم صدتا‌یک‌غاز می‌زنند و همیشه هم هشت‌شان در گروی نُه است…

خاطرات یک مترجم
#محمد_قاضی

پ.ن: به شخصه قلم محمد قاضی را متمایز و بی‌نظیر می‌دانم، و هر کتابی که نام محمد قاضی بعنوان مترجم آن باشد، در سبد مطالعه من جای خواهد داشت. پیشنهاد میکنم کتاب‌هایی از جمله دن کیشوت، مادر از پرل باک، شازده کوچولو، زوربای یونانی و... را اگر از مترجم دیگری خوانده‌اید، یکبار دیگر هم به قلم محمد قاضی امتحان کنید.

CFBK.IR
@Cafebook