Get Mystery Box with random crypto!

Art Cafe

لوگوی کانال تلگرام cafee_art — Art Cafe A
لوگوی کانال تلگرام cafee_art — Art Cafe
آدرس کانال: @cafee_art
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.58K
توضیحات از کانال

اگر مايل هستيد
عكس،نوشته،شعر و نقاشى هاتون رو به اسم خودتون با كافه هنر به اشتراك بگذاريد تا دوستان هم از هنر شما لذت ببرند🌻
منتظرتان هستيم♥
باران كه مى بارد
تو در راهي...🍃🍁
ادمين:
@ahmadiseresht

Ratings & Reviews

2.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-09-01 13:58:01 من با درماندگی در برابر اعداد ایستاده‌ام!
در برابر اعدادی که دارم،
یک زن، دو پیراهن و سه فرزند..
و اعدادی که ندارم؛
یک عدالت، سی و دو میلیون برادر و یک پنجره...

#حسین_پناهی
#کافه_هنر
@cafee_art
15 views10:58
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 12:37:41 عباس معروفی هم رفت، در غربت، مثلِ خیلی‌ها. انگار سرنوشتِ اهلِ فرهنگ است که وطن‌شان، خانه‌شان نباشد، که مجبور به ترکِ خانه شوند، که بروند، فقط بروند.
اما عباس معروفی از جنسِ آن‌هایی نبود که فقط برود، برود و کُنجِ عافیت اختیار کند. برود و آن‌هایی که می‌خواستند نباشد، از «نبودن»اش نفسِ راحت بِکِشند. وقتی رفت، گرچه دیر، گرچه سخت، گرچه از مسیرِ کار در یک هتل، در نهایت آن کاری را که باید، کرد. ناامید نشد و پس از کوشش‌های بسیار، «خانه هنر و ادبیات هدایت»، یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌فروشی‌های ایرانی در اروپا را در خیابان «کانت» برلین، بنیاد نهاد. کم‌کم، کلاس‌های داستان‌نویسی‌اش را هم همان‌جا تشکیل داد. فقط این نبود، نشرِ «گردون» را هم به یادِ مجله‌ی دوست‌داشتنی‌اش که سال‌ها پیش از آن، در «تهران» توقیف شده بود، در «برلین» فعال کرد و خانه‌ی امیدِ نویسندگانی شد که آثارشان در ایران «غیرقابل‌چاپ» بود.
خودش چندی قبل، درباره‌ی سرطانی که بالاخره او را از پای درآورد نوشته بود: «بار دیگر بیمارستان شریته برلین و من که سرطانم متاستاز داد و دچار تومور مغزی شدم. فردا مغزم را جراحی می‌کنند تا این موجود پلشت را از سرم بیرون بیندازند. اگر خوب شدم و سالم بیرون آمدم داستان این غمباد را می‌نویسم که چگونه در گلوگاهم رشد کرد، فک و زبان و دندانم را خورد و بعد به مغزم فرو رفت. می‌نویسم که نسل‌های بعد بدانند چرا ما به این روز افتادیم. اما اگر نیامدم دخترانم نوشته‌های مرا منتشر خواهند کرد.»
عباس معروفی را در نهایت غُصه کُشت. خودش پیش‌بینی‌اش را کرده بود انگار آن روز که نوشت: «سیمین دانشور به من گفت: غصه یعنی سرطان! غصه نخوری یک‌وقت، معروفی! و من غصه خوردم.»

#عباس_معروفی
به همه ی دوستداران ایشان و جامعه ی ادبی تسلیت میگوییم
.

@cafee_art
51 viewsedited  09:37
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 12:29:48 این دنیای کوچک و هفت میلیارد آدم! یعنی تو باور میکنی؟ شمرده‌ای؟ کی شمرده است؟ جز سیاست مدارها دیدی کسی آدم بشمرد؟ باور نکن نارنجی، باور نکن سبز آبی کبود من! باور کن همه‌ی دنیا فقط تویی و برخی دوستان؛ بقیه تکراری‌اند.

#عباس_معروفی
سفرش سبز
یادش در آسمان هستی جاودانه ‌‌‌..
49 viewsedited  09:29
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 12:26:05
عباس معروفی نویسنده ایرانی بعد از تحمل یک دوره بیماری، درگذشت.


می‌بینی؟ مثل ستاره پخش‌مان کرده‌اند توی این صفحه سیاه که هر کدام‌مان جایی برای خودمان سوسو بزنیم که مثلا هستیم.
اما نمی‌دانیم در کدام منظومه می‌چرخیم،
برای چی می‌چرخیم، و چقدر می‌چرخیم...

فریدون سه پسر داشت
#عباس_معروفی
#کافه_هنر
@cafee_art

روحش شاد
تسلیت به جامعه ادبی و دوستدارانش
94 viewsedited  09:26
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 11:05:03
با کوچکیِ سفره‌ی نان جوک‌سازی
با ظلم به خویش و دیگران جوک‌سازی

با هر نفسی به هر بلا خندیدن
با گریه برای گورمان جوک‌سازی!

#شاهین_بهرامی
#کافه_هنر
@cafee_art
106 views08:05
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 08:15:03 تو سرم ، شب شعره . حسین پناهی با گریه میخونه : من باید برگردم به کودکی، من باید برگردم ، تا به مادرم بگم ، من بودم که اون شب شیربرنج سحریتو خوردم . همه بغض می‌کنن و نگاش می‌کنن و حسین طاقت نمیاره و زار می‌زنه . قیصر یه لیوان آب به حسین میده و خودش شروع می‌کنه به غزل خوندن : می‌خواهمت چنان که تن خسته خواب را . سکوت می‌شه ، شاملو سری تکون می‌ده و می‌گه به به . قیصر ذوق می‌کنه . شاملو به نصرت رحمانی می‌گه نصرت یه چیزی بخون ، نصرت حال نداره ، میگه سرم درد میکنه بی خیال . اخوان میگه من یه شعر تازه دارم ، بخونم ؟ میگن بخون . اخوان می‌خونه : بسته راه نفسم بغض و دلم شعله ور است ، چون یتیمی که به او فحش پدر داده کسی . همه کپ می‌کنن . گریه پناهی شدیدتر میشه . نصرت دو تا قرص دیگه میندازه بالا . شاملو به دور وبر نگاه می‌کنه و غر می‌زنه ، آیدا میاد می‌شینه کنارش ، شاملو رام و آروم میشه . آیدا میگه تو هم بخون ، شب سختیه . شاملو می‌خونه : چه بی تابانه می‌خواهمت ، ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری . قیصر میگه واویلا . این جدیده ؟ شاملو میگه آره . حسین منزوی تموم مدت یه گوشه ساکت نشسته . ساکت نشسته و به غزل تازه ای فکر می‌کنه که تو ذهنشه و جرات خوندنش رو نداره . برای خودش زمزمه می کنه : گل شکفته خداحافظ اگرچه لحظه دیدارت ، شروع وسوسه‌ای در من به نام دیدن و چیدن بود .
شب شعره دیگه . حالا اینا که برن ، تازه دم صبح مهدی موسوی و علیرضا آذر و احسان افشاری و حامد ابراهیم پور و فاطمه اختصاری و مهدی فرجی و بقیه میان . خلاصه بساطی داریم . این پرستار لامصب هم که نمیاد آمپول ما رو بزنه ، دراز به دراز بیفتیم تا ظهر . انگار جنازه .
رحم الله من قرا فاتحه مع الصلوات ! .....

#حمیدسلیمی
#کافه_هنر
@cafee_art
110 views05:15
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 08:01:30
کانالی که در تلگرام طوفان به پا کرده

زیباترین آهنگهای #فارسی #ترکی
https://t.me/joinchat/VzttKN7IsX72OffV

#دااااااغترینهااااا همینجاااااا

https://t.me/joinchat/VzttKN7IsX72OffV
51 views05:01
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 08:00:38
اگه بهت گفتن بلد نیستے تیپ بزنے.
بیا اینجا!!
زیباترین آرایش وخودآرایی
لاڪچرے ترین تیپ هاے جهان
دوس دارے همه روت ڪراش بزنن؟
#آموزش_سیر_تا_پیاز #خود_آرایے
https://t.me/joinchat/AAAAAEcW_bYVL-gV605lwg
https://t.me/joinchat/AAAAAEcW_bYVL-gV605lwg
57 views05:00
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 07:45:01
کلیپ عاشقانه دو اسمی رسید
بزن رو اسم کسی که دوسش داری
،سورپرایزش کن

مادرم پدرم خواهرم عشقم
لیلا امیر زهرا محمد
مریم مهدی هستی میلاد

اسمش نبود اینجا کلیک کن
https://t.me/joinchat/AAAAAE_dgfk7Qz_1n58L7w
https://t.me/joinchat/AAAAAE_dgfk7Qz_1n58L7w

اسم خودت و عشقت رایگان بردار
47 views04:45
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 07:45:01

جووووووووون اس‍ت‍ـ‍وری فیکت رو واسه اینستا و واتساپ ازی‍ـ‍ن‍ج‍ـا ب‍ـ‍ردار همه بمونن تو کف..
#پسرونه #دخترونه #عاشقانه باکیفیت
https://t.me/joinchat/AAAAAFG4L4mKF4luXfFODQ
استوری‌ استوری استوری
20 views04:45
باز کردن / نظر دهید