اردیبهشت و باران است محبوبم، باران ریزِ گاه و بیگاهی. بیا هندز | کافه پاراگراف
اردیبهشت و باران است محبوبم، باران ریزِ گاه و بیگاهی. بیا هندزفری را دوتا یکی جا بدهیم توی گوشهای مخالف هم، بی هدف ول بگردیم و یاسها را _عمیق_ بو کنیم و توی کوچهٔ خلوتی گونههای خیست را ببوسم و صدای خندههایمان برود تا خانهٔ تمام ناامیدها، خسته ها، گرفتارها. هوا آنقدری سرد نیست که سرما بخوریم و آنقدری سرد است که آغوش و چای خیلی بچسبد. اردیبهشت است محبوب و این هوای آلوده به «خطر آلودگی عاشقی» بدون تابلو، حیف است، خیلی حیف است و مگر چندبار جهان اینهمه خوب و قشنگ است؟ آغوشت را برایم باز کن لطفا.