Get Mystery Box with random crypto!

با آرام‌ترین گوشه‌ی جهان آرام مرا به بند بکش من، «آزادی» را | کافه پاراگراف

با آرام‌ترین گوشه‌ی جهان
آرام مرا به بند بکش
من، «آزادی» را در «حصر» آغوش تو آموخته‌ام
که آغوشت، حصر است و آزادی‌ست
با آوای ایمن نگاهت
بگو دوستت دارم
که طرز کم‌طریقه‌ی نگاهت، آسودگی می‌دهد و اطمینان
مرا به نام بخوان
که صدات، طنین رقص باد است و شالیزار
گرم است و شیرین
امن است و آرام
و با مهربانی بی‌تکلف یک مادر
مرا ببوس!
گویی که می‌دانی بوسه‌ی آخر است
که می‌دانم، تنها نامم به خانه باز خواهد گشت
پیش از آن‌که دیر شود
پیش از آن‌که دور شوم...
بعد‌ها
قد مرهم بوسه‌هات
بعدها
قد مرهم آغوشت
بعد‌ها
قد مرهم صدات
به قد دلتنگی‌های نام غمگینم روی دیوار کوچه نخواهد رسید!
...
من، گوش ایستاده بودم
و این‌ها، نقل ناگوار وداع واپسین بود
نقل عاقبت عاشقانه‌ی سربازی غمگین
پیش از اعزام به مناطق مرزی.
___
#مرتضا_فتحی
از کتاب #رنگ_سرخ_صلح
نشر #فصل_پنجم

لینک خرید کتاب
@cafeparagraph_mag