خوشبختیای بزرگتر از این نمیدانم که همهوقت پیشت باشم، بدون وق | کافه روانشناسی
خوشبختیای بزرگتر از این نمیدانم که همهوقت پیشت باشم، بدون وقفه، بیپایان، ولو که احساس میکنم اینجا در این دنیا هیچ مکان آرامی برای عشقمان نیست، نه در دهکده، نه در هیچ کجای دیگر؛ و من رؤیای قبری را میبینم، عمیق و باریک، جایی که میتوانیم چنان یکدیگر را در آغوش بگیریم که انگار با گیره بههم وصلمان کردهاند، و من صورتم را در تو پنهان کنم و تو صورتت را در من پنهان کنی، و دیگر هیچکس هرگز ما را نبیند.