نمونه دیگری از این که فروید تحمل نظر مخالف را نداشت میتوان در | کافه روانشناسی
نمونه دیگری از این که فروید تحمل نظر مخالف را نداشت میتوان در برخورد او با اعضای اتحادیه بینالمللی روانکاوان مشاهده کرد که آنها به روش اولیه فروید، وفاداری کامل و مطلقی نداشتند. فروید در ۱۸ فوریه ۱۹۱۹ نامهای به جونز نوشت و در خلال آن آورد: «قصد شما برای پاک کردن انجمن روانکاوان لندن از پیروان یونگ عالی است.»
این روحیه خاص فروید که دوستان جدا شده از خود را هرگز نمیبخشید، در واکنش او به مرگ آلفرد آدلر چشمگیر است. او در پاسخ به آرنولد زوایگ که گفته بود به شدت از شنیدن خبر مرگ آدلر منقلب شده است، نوشت: «من از دلسوزی شما به آدلر سر در نمیآورم. مرگ یک پسربچه یهودی اهل یکی از نواحی حومه وین در ابردین خود به خود عاقبت عجیبی است و در عین حال، نشان میدهد که او چقدر از هدف دور شده است. به راستی دنیا رفتار او را در مخالفت با روانکاوی، سخت نیکو پاداش داد».
با وجود همه این شواهد، باز هم ستایشگران متعصب فروید هر نوع قدرتطلبی را در او انکار میکنند. جونز بارها درباره این موضوع داد سخن میدهد و مثلا در جایی مینویسد: «مردم از شخصیت ظالم فروید و اصرار جزمی او برای این که همه پیروانش باید حرفهای او را بپذیرند، سخن میگویند. نادرست بودن این اتهامات مسخره و غیرواقعی را به خوبی میتوان از نامهها، نوشتهها و از خاطرات کسانی که با او کار کردهاند، استنباط کرد». یا در جای دیگری مینویسد: «مشکل بتوانم کسی را تصور کنم که گهگاه او را به صورت دیکتاتور نشان دادهاند، در حالی که باطن او شباهتی به دیکتاتور نداشت».
اریک فروم از کتاب رسالت زیگموند فروید ترجمه فرید جواهرکلام