فروید در مقالهاش از زنی میگوید که به دلیل اضطرابهای بعد از | کافه روانشناسی
فروید در مقالهاش از زنی میگوید که به دلیل اضطرابهای بعد از طلاق به پزشک جوانی مراجعه کرده بود. تشخیص پزشک این بود که مشکلات زن ناشی از نبود رضایت جنسی است و بهعنوان مداوا فعالیتهای گوناگون جنسی را پیشنهاد کرده بود. فروید پزشک را به خاطر فرض اینکه مشکل اصلی زن نداشتن اطلاعات است و این فرض که پیشنهاد او منجر به درمان خواهد شد، سرزنش میکرد.
او مشکل را با این نگرش و استفاده از استعارههایی جذاب توضیح داد: اگر دانش درباره ناخودآگاه آنطور که افراد ناآشنا با روانکاوی میاندیشند برای بیمار اینهمه مهم باشد باید تصور کنیم که گوش کردن به یک سخنرانی و یا خواندن چند کتاب برای درمان کافی است. این اقدامات همانقدر بر روی نشانههای بیماری روانی تاثیر دارد که پخش فهرست (منوی) غذا در هنگام قحطی بر روی گرسنگی…
به هر حال با توجه به اینکه روانکاوی قرار نیست این اطلاعات را در دسترس بیمار بگذارد باید اعلام کند که این کار نباید انجام شود مگر در صورتی که دو شرط مهیا شده باشد. نخست، بیمار باید از طریق آمادهسازی، خود به همسایگی آنچه سرکوب شده است رسیده باشد و دوم اینکه بیمار باید وابستگی کافی (انتقال) در رابطه عاطفیاش با پزشک داشته باشد تا فرار جدید را برایش غیرممکن کند.
فرد بوش از کتاب خلق یک ذهن روانکاوانه ترجمه توفان گرکانی و سحر شهنازی