از شما سادهدلان خواست جلوتر نروید مرز انکار، همینجاست جلوتر | 💞کافه تک رمان💞
از شما سادهدلان خواست جلوتر نروید مرز انکار، همینجاست جلوتر نروید یک نفر منکرِ دریاست جلوتر نروید ایست! دور و برِِتان خندقِ بیچارگی اَست از عقب، از چپ و از راست جلوتر نروید دربهدر در پیِ یک گوشهی دنج آمدهاید بعد از این ولوله برپاست جلوتر نروید رشوه دادم که کسی راست بگوید به شما از شما سادهدلان خواست جلوتر نروید