2023-01-10 17:01:53
فردیش فون هایک
قانون، قانون گذاری و آزادی
بعضی دیدگاه های بسیار شایع علمی یا سیاسی تابع تصور خاصی از شکل گیری نهادهای اجتماعی هستند که من آن را «خردگرایی صنع گرایانه» می نامم؛ طبق این تصور همهٔ نهادهای اجتماعی محصول طراحی عامدانه هستند، و باید این طور باشند. نادرستی این سنت روشنفکری را هم در عرصهٔ واقعیتهای تجربی و هم در نتیجه گیری های هنجاری می توان نشان داد، زیرا نهادهای موجود همگی محصول طراحی عامدانه نیستند و نیز نمی توان نظم اجتماعی را به طور کامل تابع یک طرح ارادی کرد بدون آن که از این رهگذر میزان استفاده از دانش در دسترس شدیداً محدود شود.
این دیدگاه نادرست در ارتباط نزدیک با تصور غلط دیگری است که طبق آن ذهن انسان به عنوان موجودی بیرون از نظام طبیعت و جامعه فرض می شود، و نه به عنوان محصول همان فرایند تحولی که نهادهای جامعه از آن ناشی شده اند!.
من در واقع به این اعتقاد رسیده ام که مهمترین اختلافات عصر ما، نه تنها در عرصهٔ علم بلکه درخصوص سیاست (یا ایدئولوژی)، در نهایت ناشی از تفاوت های فلسفی دو مکتب فکری است، که اشتباه بودن یکی از آنها را میتوان اثبات کرد.
هردوی این مکتب ها خردگرایی نامیده می شوند، اما من آنها را به عنوان خردگرایی تحولی (یا به قول سر کارل پوپر «انتقادی») از یک سو، و خردگرایی صنعگرایانه (به قول پوپر «ساده لوحانه») نادرست، از سوی دیگر، از هم متمایز خواهم کرد. اگر بتوان نشان داد که خردگرایی صنعگرایانه مبتنی بر فرض های واقعاً نادرستی است، اشتباه بودن مجموعه ای از مکتب های اندیشهٔ علمی و نیز اندیشهٔ سیاسی اثبات خواهد شد.
در زمینه های نظری، خصوصاً به پوزیتیویسم حقوقی می توان اشاره کرد که معتقد به ضرورت قدرت حاکمهٔ نامحدود است و سرنوشت آن نیز به این اشتباه گره خورده است. همین مسئله درخصوص فایده گرایی حداقل مطابق نسخهٔ مبتنی بر «عملی» آن صدق میکند.
با کمال تأسف باید بگویم که بخش نه چندان کوچکی از آنچه «جامعه شناسی» نامیده میشود محصول مستقیم صنع گرایی است، آنجا که هدف خود را «ساختن آیندهٔ نوع بشر» معرفی می کند یا مطابق سخنان نویسنده ای که میگوید «سوسیالیسم نتیجهٔ منطقی و ناگزیر جامعه شناسی است».
@capitalist_knights
1.4K viewsکژال, edited 14:01