@Cb_fic

2021-04-16 23:23:59 Cold Breath (نفس سرد) :

رمنس / انگست / فانتزی / ترسناک

شش ماهِ جهنمی از ناپدید شدن بکهیون گذشته و چانیولی که یه زمان به بدترین شکل ممکن عشقِ اون پسر با لبخند درخشان و زیباش رو پس زده بود، حالا برای پیدا کردنش کل کشور رو زیر و رو کرده بود. اما بکهیون جوری غیبش زده که انگار از اول هم وجود نداشته...
#CB

╔══🇨​​​​​🇧​​​​​ 🇫​​​​​🇮​​​​​🇨​​​​​🇸​​​​​══╗
@CB_Fic باز کردن / نظر دهید

2021-04-15 22:26:00 ‌Equalizer : (اکولایزر)

رمنس / جنایی/ رازالود / انگست

بکهیون هم مثل بقیه شهر یه فرد معمولی بود، یه نوازنده ی ناشناخته که تو کافه اش توی یکی از خیابونای فرعی پرنس ادواردز زندگی نرمال خودشو سپری میکرد.
ولی همه چیز از اونجایی شروع شد که یه شب یه مرد غریبه به کافه ش اومد که اسمش چان بود..
چان با اون نگاه نافذ و شخصیت کاریزماتیک بکو عاشق خودش کرد، ولی گاهی همه ی عشق به دور ایستادنه! اینکه به روشنایی افراد دل ببندی آسونه باید صبر کنی گذشت زمان سیاهیشونو نشونت بده!
#Equalizer

در حال آپ
╔══🇨​​​​​🇧​​​​​ 🇫​​​​​🇮​​​​​🇨​​​​​🇸​​​​​══╗
@CB_Fic باز کردن / نظر دهید

2021-03-01 19:54:24 Wallflower:

رمنس / فلاف / زندگی روزمره / روانشناسی

بیون بکهیون یه روزنامه نگار نصفه نیمه‌اس که مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئیده، یه آدم منزوی و سرد، درست برعکس پارک چانیول، یه مددکار اجتماعی الکی‌خوش.
چانیول میخواد به بکهیون کمک کنه، بیون بکهیونی که نمیخواد دست کمک گرفتن رو بگیره و پارک چانیول کَنه‌ای که اصرار به کمک کردن داره.
اگر بکهیون به خاطر یه سوتفاهم فکر کنه که چانیول یه بچه‌باز قهاره، بازم دستشو میگیره؟

#Wallflower

در حال آپ
╔══🇨​​​​​🇧​​​​​ 🇫​​​​​🇮​​​​​🇨​​​​​🇸​​​​​══╗
@CB_Fic باز کردن / نظر دهید

2021-03-01 03:49:07 Cinnamon tea (‌چای دارچینی) :

رمنس/ اسمات / زندگی روزمره

جولای 2016، نقطه زمانی پر تلاطمی برای بیون بکهیون هجده ساله ای بود که عشق سوزانی رو نسبت به پارک چانیول، راننده شخصیش حس میکرد. عشقی که در پیچ و تاب پاپیتال ها رشد کرد و عطر و بوی شکوفه های تابستونی گرفت! رد و بدل شدن نگاه های شیطنت آمیز از آینه‌ی جلویی ماشین و گونه های گلگون، بوسه های یواشکی و پنچر شدن های مصلحتی برای وقت گذروندن باهم.
بکهیون برای زندگی کردن با معشوقه ی مخفیش باید با چالش های زیادی رو به رو میشد؛ اگرچه به سادگی عاشق راننده ی تمام وقتش شد اما اتفاقاتی که بعد از اون افتادن به هیچ وجه ساده نبود، اتفاقاتی به تندی و پیچیدگی عطر دارچین...

#CinnamonTea
در حال آپ
╔══🇨​​​​​🇧​​​​​ 🇫​​​​​🇮​​​​​🇨​​​​​🇸​​​​​══╗
@CB_Fic باز کردن / نظر دهید