بکهیون تلفن رو از #دهنـش فاصله داد تا وقتـی #ناله میکنـه صـداش | •снαɴвαек ғɪc🌙
بکهیون تلفن رو از #دهنـش فاصله داد تا وقتـی #ناله میکنـه صـداش شنیده نشه، با این حال شنید که #منیجر پرسید: « مشکل چیه؟.. درد داری؟ » بکهیون #گردنش رو چرخوند تا به مردی که از پشت #دیکش رو فرو کرده بود #داخلباسنش نگاه کنه. مسلما نمیتونست به مدیـر برنامـهش جواب بده "بله من همین الان دارم توسـط پارک چانیول، بازیگر معـروف، به #فاکمیرم" به همیـن خاطـر فقـط لـبهاش رو به هم فشار داد: «نه.. فقط.. الان نمیتونم حرف بزنم..» اما با #ناگهانی بیرون کشیده شدن #عضو چانیول و دوباره #وارد شدنش، نتونست به موقع #گوشی رو کنار بندازه و صدای #فریادی که از لذت کشید، به اندازه کافی بلند بود.