از اونـجایی که هـيچکدومشون به #لـوب و #کانـدوم مجهـز نبودند چ | •снαɴвαек ғɪc🌙
از اونـجایی که هـيچکدومشون به #لـوب و #کانـدوم مجهـز نبودند چـانیول انگـشتشو با #بـزاقش آغشـته کرد بـعد بلـافاصله انگشـتشو روی ورودی بکهیـون #تنظیم کـرد تا پـسر کوچـیکترو آماده کـنه. خیـلی زود فضای مـاشین از #نالـه هاشون پـر شد بـکهیون سرشـو روی شونه چـانیول گذاشـت و محکـم شونه هـاشو #چنـگ زد. در اون لحظـه #عضو چـانیول حسـابی #سخت شـده بود و واقـعا نیـاز داشت #وارد بـکهیون بشـه و تو ایـن لحـظه این حـقیقت که خـودش #همـسر و بچه داشـت اصلـا جلوشـو نمیگـرفت.
چانیول همیشه بهش #وعده میداد که بالاخره یه روزی زنش رو #ترک میکنه تا با بکهیون باشه... با این حال بعد از گذشتن #دوسال هنوز به قولش عمل نکرده بود