Get Mystery Box with random crypto!

بازوم رو کشید سمت آسانسور و گفت - تو رو دزدیدن یا خودت اومدی؟ | عشق سخت

بازوم رو کشید سمت آسانسور و گفت
- تو رو دزدیدن یا خودت اومدی؟‌
لب زدم
- دزدیدن!
- یعنی هیچ مدارکی نداری؟
هولم داد تو آسانسور
نگاهش کردم و سر تکون دادم نه.
دقیق نگاهم میکرد. لب زدم
- میشه منو برگردونی ایران؟‌
ابروهاش بالا پرید .اما یهو زد زیر خنده و گفت
- آره خوب سرویس بدی شاید با خودم بردمت ایران!
قلبم یخ شد. بغض راه نفسم رو بست.
فکم رو تو دستش گرفت.
نگاهش تو صورتم چرخید و گفت
- محمود گفت دختری!
چشم هاش با این حرف خودش برق زد و پرسید
- تزریق ضد بارداری برات انجام دادن؟
این داستان بر اساس واقعیت است. اینجا بخونید
https://t.me/+bgk8_w8vSb5lM2Rk