2022-08-18 11:50:35
کدام دموکراسی برای ایران «ممکن» است؟
حمیدرضا جلائیپور
ما برای اداره کشور ایران به سامان دموکراتیک نیاز داریم. سامان دموکراتیک هم بر هیچ کشوری ناگهان نازل نمیشود، بلکه بهتدریج و با کمک دولت و جامعه مدنی هر کشور ساخته میشود. سامان و رژیم دموکراتیک به این معناست که در اداره کشور هشتادوچهار میلیونی ایران، سازوکارها و قواعدی داشته باشیم و آنها را اعمال کنیم تا «مشارکت همه شهروندان» در تعیین مقامات کشور و «نظارت» بر فعالیت آنها را تأمین کند. این سازوکارها عبارتاند از: انجام انتخابات سالم، منصفانه و دورهای برای انتخاب متصدیان و قانونگذاران کشور؛ آزادی شهروندان در سپهرهای مختلف زندگی بر اساس حقوق بشر و قوانین مصوبه؛ امکان تقویت جامعه مدنی (یا رونق شکلگیری اصناف، انجمنهای داوطلبانه و غیرحکومتی)؛ آزادی اقلیتهای سیاسی و غیرسیاسی در جامعه؛ رعایت اصل تفکیک قوای سهگانه؛ تفکیک (یا تعامل) نهاد سیاسی با نهاد دینی؛ آزادی بیان، افکار و رسانهها و استقلال و بیطرفی قاضی نسبت به قدرت سیاسی، مذهبی و اقتصادی در جامعه.
از آنجا که دموکراسی بهعنوان یک رژیم سیاسی در برابر انواع دیگر رژیمهای غیردموکراتیک قرار میگیرد، مثل رژیمهای سلطانی، پدرسالار، تمامیتگرا، اقتدارگرا و رژیمهای ترکیبی مثل رژیمهای اقتدارگرای انتخاباتی. اینک اگر برای اداره کشور ایران، سامان و رژیم دموکراتیک را ضروری بدانیم، دستکم هفت سؤال در برابر ما قرار میگیرد:
1. بهطورکلی چرا رژیم دموکراتیک برای کشوری مثل ایران اهمیت دارد؟
2. آیا دموکراسی مدل حکمرانی بینقصی است؟
3. چرا حکومت کنونی ایران دموکراتیک نیست؟
4. چرا تلاشهای دموکراتیک ایرانیان در 120 سال گذشته هنوز به ثمر نرسیده است؟
5. آیا برای رسیدن به رژیم دموکراتیک باید رژیم موجود را سرنگون کنیم؟
6. الگوی دموکراسی «ممکن» و عملی در ایران کدام است؟
7. چگونه میتوان به این دموکراسی ممکن نزدیک شد؟
ایران برای توسعه کشور به ثبات سیاسی پویا یا دموکراتیک نیاز دارد. ایران کشور هشتادمیلیونی است که با انواع معضلها (بیآبی، فقر گسترده، تراکمی از آسیبهای اجتماعی، نابرابریها، تبعیضها و تهدیدهای بینالمللی) روبهروست. هرکدام این معضلها علل و درمانهای گوناگونی دارد، اما یک درمان مادر و مشترک برای همه وجود دارد و آن هم این است که تا ایران در مسیر «توسعه» بلندمدت، پایدار و همهجانبه قرار نگیرد، «توانایی» لازم برای حل معضلهای مذکور ایجاد نمیشود. کمآبی، فقر، حاشیهنشینی و انواع نابرابری را بدون توسعه و ایجاد توانایی اجرای آن در سطح کشور نمیتوان حل کرد. اگر به تجربه کشورهای توسعهیافته نگاه کنید، (مثل شمال اروپا) میبینید که توسعه پایدار در کشورهایی اتفاق افتاده که «ثبات» پویای سیاسی داشتند و شرط ثبات پویای سیاسی، حرکت در چارچوبهای دموکراتیک است. کشوری که جمعیت آن دوقطبی و به اکثریت ناراضی سیاسی و اقلیت پرقدرت ناپاسخگو تقسیم میشود، نمیتواند در مسیر توسعه پایدار حرکت کند و دائم درجا میزند.
ممکن است این پرسش پیش بیاید که پس چطور در طول سی سال گذشته، کشور چین با داشتن یک «رژیم اقتدارگرا» توانسته تغییرات و توسعه اقتصادی شگرفی به دست آورد و به قدرت اقتصادی دوم جهان تبدیل شود؟ توجه به این نکته بسیار مهم است که لازمه توسعه کشور، لزوماً داشتن رژیم دموکراتیک نیست و با رژیم اقتدارگرا هم میتوان مثل چین، حداقل به تواناییهای شگرف اقتصادی رسید؛ لذا در محافل محافظهکار ایران، بهصراحت این گزاره را بیان میکنند که چرا ایران با رژیم مقتدر مذهبی فعلی نتواند به توسعه اقتصادی برسد؟
منبع: چشمانداز ایران شماره 134
@cheshmandaz_iran
https://bit.ly/3po6paf
1.2K views08:50