مرگ دوستان دور یا نزدیک و حتی بسیار عزیزِ من قطعا ربطی به | مجموعه فرهنگی و کتابفروشی چشمهى دلشدگان
مرگ دوستان دور یا نزدیک و حتی بسیار عزیزِ من قطعا ربطی به این کانال و مخاطبان پرمهرش ندارد. من هم به خودم حق و اجازه نمیدهم مصیبتهای شخصیام را اینجا بیاورم و از شما بخواهم بر آنها مویه کنید. اما آن مرد بزرگ و نیکپی با موضوع و فعالیت ما و دوستانی که یاور این کانال بودهاند نسبتی چندسویه داشت.علیرضا نظیف که صبح امروز روانه سفرِ - به قول ناصرخسرو - "ناگذشتنی" شد هم شیفته ابوسعید و شیرینکاریهای او بود و هم مشوق و مشاور سختگیر کار ما. در عمل هم زندگی جوانمردانهای را اختیار کردهبود که در آن شفقت و بخشندگی به معنی دقیق کلمه جایی ویژه داشت. این خصوصیات را به خانواده او هم میشد نسبت داد؛ مخصوصا پدرش که در همین روزگارِ - به تعبیر ابوسعید - "قحط خدای" زندگیای حاتمگونه و مملو از مقامات حیرتانگیز داشتهاست. با رفتن علیرضای نظیف حسرت انجام دو کار که قرار بود مشترکا صورت بگیرد و تدوین شود بر دل من ماند: یکی گزارش مفصل زندگی همین پدر و کارهای بینظیرش که اگر دل و دماغی پیدا کنم برخی از روایتهای پراکندهاش را در همین جا میآورم و دیگر مروری بر سیر تاریخی وزن شعر فارسی و موسیقی ایرانی و نسبت این دو قلمرو با یکدیگر که دغدغه و حوزه اصلی فعالیت او بود و سالهای زیادی از عمر خودش را صرف آن کردهبود؛ البته وظیفه من در این میان صرفا کمک به تدوین و بازنویسی مطالب بود. درست است که علیرضا نظیف ساز میزد و مدرس موسیقی بود اما شاید مهمتر از این همه وجه پژوهشگری او بود. ذهن مرتب و دقیق وی به عنوان استاد آمار و حافظه کمنظیرش بعلاوه گوش حساس و طبع زیباییشناسش مقدمات لازم و کافی برای جستوجو در این زمینه را فراهم آورده بود. معرفی کارنامه استاد محمدرضا شجریان در همین کانال یک نمونه کوچک کار اوست که ارتجالا و در میانه بیماری سختش هم ضبط شدهاست. علیرضا نظیف این اواخر دیگر حال مساعدی نداشت وگرنه یک موضوع مورد علاقه او و من شخصیت ویژه قوالانی بود که در مجالسی چون مجالس ابوسعید به آواز شعر میخواندند. از اینها که بگذرم، علیرضا دوستی بود که هیچ وقت از دیدنش سیر نمیشدی. روایت شفاهیاش فوقالعاده بود؛ همین طور درک و ملاحظات انسانیاش. گرمی دست و تاثیر نگاهش حتی اگر حال خوشی نداشتی تا ساعتها شور زندگیت را در بالاترین سطح نگه میداشت. این چند کلمه را به پاس سهم علیرضا نظیف در شکلگیری این کانال و دوستی بیدریغش نوشتم. بعد از این باید راهمان را بی او طی کنیم. یک نفر هم باید به من پریشان بگوید حالا که بناچار دل از این یار سفرکرده برکندهام و مهر از او برداشتهام "این مهر بر که افکنم این دل کجا برم" @booyedelkhoshi