Get Mystery Box with random crypto!

یه روز 'بابا طاهر عریان' طبق معمول به صورت لخت توی حیاط خونشون | .

یه روز "بابا طاهر عریان" طبق معمول به صورت لخت توی حیاط خونشون مشغول باغبونی بوده یهو "وحشی بافقی" میپره کونشو گاز میگیره؛ در همین اثنا "عارف قزوینی" سر میرسه و کون جفتشون میذاره؛ "عارف" فاز گرفته بود و مشغول کردن بود که یهو گردنش خیس و کبود میشه. نگاه میکنه میبینه کسی نیست و داد میزنه "لسان الغیب" تویی؟
"حافظ" وارد میشه خیسی دور لبشو پاک میکنه و میگه بچه ها بریم تو "سایه" فورسام بزنیم!
یهو "هوشنگ ابتهاج" از دریچه سرشو میاره بیرون و آه میکشه. بعد با بغض میگه کسکشا در خونه خودتون کثافت کاری کنید منو چیکار دارید؟

#داستان_های_کهن

@city_Efsha