*سنتهای برنامهریزی* پتسی هیلی برگردان: نریمان جهانزاد «برنامهریزی سنتِ عجیب و غریبی دارد، چرا که از طریق آمیزهای از مژدهدادن، روالها و کردارهای نهادی رسمی، دانش علمی، و توسعهی دانشگاهی شکل گرفته است. این سنت نمودار تلاشی مستمر است برای پیونددادنِ مفاهیمِ مربوط به ویژگیها و پویشِ اجتماعی مکانها به مفاهیمِ مربوط به فرایندهای اجتماعیِ «شکل دادن به مکانها» از طریق تدوین و اجرای خطمشیها. چنانکه جان فریدمن مکرراً اشاره کرده، برنامهریزی میان دو نوع تأکیدگذاری در نوسان است: از یک سو تأکید بر هدف رادیکالِ دگرگونساز، و از سوی دیگر تأکید بر نقش آن در حفظ نحوهی عملکرد شهرها و امور حکمرانی. این نوسان منجر به رابطهای دوپهلو با بسترِ اجتماعی کارِ برنامهریزی میشود. برنامهریزان در اروپا در دهههای 1940 و 1950، پس از تجربیات هولناک جنگ و رکود اقتصادی پیش از آن، با ایجاد دولتهای رفاهی که کیفیت زندگی مقبولی برای اکثریت شهروندان فراهم میساخت، خود را پیشگامِ سویهی دگرگونساز میدانستند. آنها پیشقراولان سویهی دگرگونساز برنامهریزی بودند. اخلاف آنها، برعکس، خود را مشغول به کار در بستر سیاسی و اقتصادیِ پیچیده و اغلب نامساعدی مییافتند که امکانِ اقداماتِ دگرگونساز در آن به نظر اندک میرسید.» http://dialecticalspace.com/healey-patsy-collaborative-planning/