توسعۀ پایدار و مدیریت سرزمین ( 1 ) حکایت آب و زوال سرزمین، قسم | سازِشهر
توسعۀ پایدار و مدیریت سرزمین ( 1 ) حکایت آب و زوال سرزمین، قسمت اول
تا دلتان بخواهد سمینار و کنفرانس و وبینار و نشست و جلسه و ... برای آب برگزار میشود، اما آب از آب تکان نمیخورد. صاحبان قدرت برای حرف آگاهان و دلنگرانها تره خرد نمیکنند. زمان به سرعت میگذرد و نابودی و خشکیدگی سرزمین، فرونشست زمین، هجوم گرد و غبار، و تخریب طبیعت به اندوه و رنجهای تاریخی مردم افزوده میشوند. آنچه که اغلب در رسانهها عنوان میشود، صورت مسئله و معلول و بیان درد است. هر چند که هر معلول علتی دارد و هر علتی، باز معلول علتی دیگر است؛ با این حال میتوان تا حدودی به ریشهها و علل اساسی نزدیک شد و به تصویری روشنتر دست یافت.
کمیسیون توسعۀ پایدار سازمان ملل، مقدار درصد برداشت از منابع تجدیدپذیر آب هر کشور را به عنوان شاخص اندازهگیری بحران آب اعلام کرده است. بر این اساس هرگاه میزان برداشت یک کشور بیشتر از 40 درصد کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد، این کشور با بحران شدید آب مواجه است و اگر این مقدار بین 30 تا 40 درصد باشد، بحران در وضعیت متوسط، و چنانچه این شاخص بین 10 تا 30 درصد باشد، بحران در حد معتدل، و برای مقادیر کمتر از 10 درصد کشور بدون بحران یا دارای بحران کم است. در عین حال سرانۀ آب تجدیدپذیر کمتر از 1500 مترمکعب نیز شرایط بحرانی توصیف شده است.
از میزان آب تجدیدپذیر ایران شروع کنیم. گفته میشود که به دلیل کاهش بارشها این مقدار از 130 میلیارد متر مکعب در سال در دهههای گذشته، به کمتر از 100 میلیارد مترمکعب و میانگین بارش از رقم 250 میلیمتر به کمتر از 200 میلی متر در سال 1400 کاهش یافته است. روشن است که قاعدتاً برای بقا و پایداری سرزمین باید بیش از 60 درصد از این آب سهم و حقابۀ طبیعت و اکوسیستمها باشد که نیست. حدود 90 درصد آن را کشاورزی تصاحب میکند و علاوه بر آن حدود 7 میلیارد مکعب نیز اضافه برداشت از منابع زیرزمینی دارد ( آمارها در این زمینه متفاوت اند ). برآمد و حاصل چنین روندی پائین رفتن سفرههای آب زیرزمینی، شور شدن آب، فرونشست زمین و دشتها، ایجاد کانونهای گرد و غبار، خشکیدگی رودخانهها و تالابها، و هزار درد و مصیبت دیگر است که از تکرار آنها میگذرم. اینها همه گوشهای از صورت مسئله یا معلولها بودند. به کاوش ادامه دهیم.
سرانه آب تجدیدپذیر: اگر میزان آب قابل استحصال یا تجدیدپذیر را به جمعیت تقسیم کنیم سرانه آب به دست میآید. بنابراین با افزایش جمعیت، سرانۀ آب نیز کاهش مییابد. بنا به تخمینها جمعیت ایران در سال 1300 شمسی، حدود 10 میلیون نفر بود. اگر همان 130 میلیارد مترمکعب را بر تعداد جمعیت تقسیم کنیم، سرانه آب تجدیدپذیر برابر 13000 مترمکعب در سال میشود. جلوتر میآئیم؛ جمعیت ایران در سال 1335 حدود 19 میلیون نفر بود. در این سال سرانه آب به حدود 6800 مترمکعب در سال میرسد. سال 1355 جمعیت به 34 میلیون نفر بالغ میشود و سرانه آب به حدود 3800 مترمکعب در سال کاهش مییابد. سال 1395 جمعیت حدود 80 میلیون نفر برآورد میشود و سرانه آب تجدیدپذیر بر مبنای 116 میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر ( وزارت نیرو، دفتر مدیریت مصرف و ارتقا بهرهوری آب و آبفا ) به 1450 مترمکعب در سال تقلیل مییابد. ... ادامه دارد.