دوست داشتم الان یکی میبود دستاشو باز میکرد که تو بقلش بخوابم و | زاپاس صیاسفید
دوست داشتم الان یکی میبود دستاشو باز میکرد که تو بقلش بخوابم و گریه کنم تا آروم بگیرم. دوست داشتم یکی دستشو دور موهام میپیچید و همش زمزمه میکرد که این روزا تموم میشه و حال بدت موندگار نیست. اما متاسفانه دروغه و هیچکس نیست و حال بدمم تا ابد موندگار خواهد بود.