کافه ژانر🦻

2022-08-01 08:42:53 غرض رفتن است نه رسیدن
زندگی کلاف سردرگمی است
راه به جایی نمی برد اما
نباید ایستاد
این که می دانیم نخواهیم رسید
نباید ایستاد

#محمود_دولت_آبادي


دهم مرداد ماه سالروز تولد خالق کلیدر
محمود. دولت آبادی گرامی باد. باز کردن / نظر دهید

2022-08-01 08:13:12 صبحی مبارکست نظر بر جمال دوست

بر خوردن از درخت اميد وصال دوست

بختم نخفته بود که از خواب بامداد

برخاستم به طالع فرخنده فال دوست

از دل برون شو ای غم دنيا و آخرت

يا خانه جای رخت بود يا مجال دوست

خواهم که بيخ صحبت اغيار برکنم

در باغ دل رها نکنم جز نهال دوست

تشريف داد و رفت ندانم ز بيخودی

کاين دوست بود در نظرم يا خيال دوست

هوشم نماند و عقل برفت و سخن ببست

مقبل کسی که محو شود در کمال دوست

سعدی حجاب نيست تو آيينه پاک دار

زنگارخورده، چون بنمايد جمال دوست

#سعدی


روز قشنگتون شاد و دل انگیز ...


@cofegenre باز کردن / نظر دهید

2022-07-31 16:32:37 «ساختار زبان شعر حسین منزوی و تاثیرش بر غزل امروز» در نشست ادبی «تعلیق» بررسی می‌شود.

دهمین نشست تخصصی شعر «تعلیق» به این موضوع اختصاص دارد و روز سه شنبه، ۱۱ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷ در کافه «فراموشی» برگزار می‌شود.

بهروز یاسمی - شاعر و منتقد ادبی - و علیرضا بهرامی -شاعر و روزنامه‌نگار -  با اجرای پیمان سلیمانی به شعر حسین منزوی، ساختار زبانی و تاثیرگذاری او بر غزل روزگار معاصر خواهند پرداخت.


در خبر برگزاری این نشست آمده است: حسین منزوی از غزل‌سرایان تاثیرگذار معاصر است که نقش موثری در زنده‌کردن غزل معاصر داشته، بعضی از منتقدان کار او را همچون کاری که نیما در تحول شعر امروز کرد  می‌دانند. حسین منزوی یکی از بزرگان شعر و غزل ایران زمین است. کارهایی که او در زمینه غزل کرده است، یکی از انقلابی‌ترین فعالیت‌ها در حوزه ادبیات منظوم ایران در طول تاریخ ادبیات محسوب می‌شود . شعر او دارای یک لطافت خاص است. گویی همان حال و هوای غزل‌های کلاسیک را با نوعی نگاه ارزنده‌تر در قالب شعر امروزی به جامعه ارائه کرده است.


@cofegenre باز کردن / نظر دهید

2022-07-29 14:20:46 #نکته‌های_نویسندگی

همان‌طور که عجله آفت قلم است، ترس هم مانع بزرگی برای شکوفایی قلمتان است. اگر می‌ترسید، مطلبی را بنویسید، آن مطلب افتضاح از آب در بیاید و به همین خاطر مسخره‌‌تان کنند، بدانید اگر خیلی‌ها بدانند از نوشتن می‌ترسید، باز برخی‌ها هستند که شما را مسخره کنند. هیچ‌کس مادرزاد حروف الفبا را بلد نبود و نیست. همه با تمرین، تلاش، جسارت و انگیزه یاد گرفتند و می‌گیرند. برای موفقیت در هرزمینه و هدفی باید مسیری را طی کنید. اینکه چه زمانی به موفقیت می‌رسید و این مسیر کِی طی می‌شود، بستگی به خودتان دارد. نوشتن نیز همین‌گونه است. مسیر موفقیت در نوشتن ممکن است حتی کمتر از سه چهار ماه طول بکشد؛ مدت زمانی بسیار کمتر از دیپلم گرفتن و لیسانس گرفتن. مهم نیست شما در کجای دنیا زندگی می‌کنید، مهم این است که خودتان و هدفتان را باور داشته باشید. اگر در یک ویرانه زندگی کنید و طالب هنر باشید، مطمئن باشید در همان ویرانه هم می‌توانید کاری کنید که جهان را عاشق هنر کنید.

#مصطفی_باقرزاده

@cofegenre باز کردن / نظر دهید

2022-07-29 09:28:12 #یک_نکتۀ_ویرایشی

پرسش
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت حکم فرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: «آری من مسلمانم»...

برخاستن یا برخواستن؟

پاسخ
این روزها به‌ویژه در فضای مجازی فراوان دیده می‌شود که به‌اشتباه، به‌جای «برخاستن»، از «برخواستن» استفاده می‌شود.
برخاستن: بلندشدن
خواستن: تقاضاکردن
او از جای خود برخاست.
او از من خواست، کتابش را بخوانم.

#علیرضا_حیدری

@cofegenre باز کردن / نظر دهید

2022-07-28 06:30:19 از امروز شروع کن، به خودت، جسمت، روانت، اندامت، افکارت و هرچه که مربوط به توست، احترام بگذار. برای خودت قبل از هرکسی و هر چیزی ارزش قائل شو. در هر جمعی شرکت نکن، با هرکسی صمیمی نشو، بخند اما اجازه نده با یک لبخند از مرزهای تو عبور کنند، مهربان باش اما اجازه نده از دریچه‌ی مهربانی‌ات خطوط قرمز تو را بشکنند، حرف بزن، اما ار خصوصی‌ترین بخش‌های زندگی‌ات چیزی نگو.
همانقدر بخور که برایت بهتر است و همان چیزهایی را بنوش که برای سلامتی‌ت مناسب‌تر است و جوری بپوش که برازنده‌ی جایگاه توست.
ورزش کن، به اندازه استراحت کن، به طراوت و شادابی‌ات اهمیت بده، کتاب بخوان، موسیقی‌های خوب گوش کن، عطرهای خوب بزن، سفرهای خوب برو و آرزوهای خوب داشته‌باش. همیشه مثبت فکر کن و جنبه‌ی خوبِ قضایا را تصور کن. به‌خاطر خودت و به‌خاطر سلامتیِ ذهن و روانِ خودت از اخبار منفی و آدم‌های منفی دور بمان و انرژی‌ات را برای اثبات هیچ چیز به هیچ‌کس، هدر نده.
برای نیازها و احساساتت ارزش قائل باش و کودک درونت را به رسمیت بشناس و هر روز برای دلخوشی‌اش قدمی بردار.
سعی کن آرام باشی و در محیطی بمانی و کارهایی بکنی و با آدم‌هایی معاشرت کنی که به آرامش تو کمک می‌کنند و در مورد رفتارهای خلاف میل و خواسته‌‌ات قاطع باشی.
محترمانه رفتار کن و محترمانه تلاش کن و باور داشته‌باش که به بهترین شرایط ممکن می‌رسی.
از امروز شروع کن و در بی‌نظیرترین و آرام‌ترین و رهاترین حالتِ خودت باش.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
@cofegenre باز کردن / نظر دهید

2022-07-27 13:38:25 واژه‌ها و اصطلاحاتِ گفتاریِ امروز در متونِ دیروز (۱)

بعضی واژه‌ها و اصطلاحاتِ رایج در فارسیِ امروز متعلق به گونۀ گفتاریِ زبان‌اند و در فرهنگ‌ها برچسبِ «گفتاری» دارند.
من ردپای تعدادی از این واژه‌ها و اصطلاحات را در متونِ صدها سال قبل یافته‌ام. اینک چند نمونه از آن‌ها در سمکِ عیّار (قرنِ ششم) و اسکندرنامه (قرنِ هفتم) و...:

بدقول
این مرد بدقول و بی‌وفا و بدعهد است. (اسکندرنامه، ص ۳۲۹)

بدقولی کردن
شاه او را گفت: چرا بدقولی کردی و از ما بگریختی و در حصار رفتی؟ (اسکندرنامه، ص ۲۱۰)

به خوردِ کسی دادن
این دارو به خوردِ ایشان دِه. (سمکِ عیّار، ج ۱، ص ۱۹)
گفت به هر وجه که بتوانی باید که این زهر به خوردِ شاه اسکندر دهی که هم در ساعت هلاک شود. (اسکندرنامه، ص ۷۶)
اگر تو را از این حصار به زیر نیارم و به خوردِ سگان ندهم، مرد نیستم. (اسکندرنامه، ص ۳۹۵)

چه‌ت است (= چه‌ته)
ای برادر می‌ندانم تا چه‌ت است
که‌ت وطن گه دِیر و گاهی مَزگِت است.
(شیخ روزبهان، لغت‌نامۀ دهخدا: مزگت)

خسته و کوفته
سمک گفت ای برادر، تو را به طلبِ خورشیدشاه باید رفتن، که من خسته‌ام و کوفته‌ام. (سمکِ عیّار، ج ۱، ص ۶۹)
باقیِ زنگیان همه خسته و کوفته با قلعه رفتند. (اسکندرنامه، ص ۳۹۳)

خوابش آمدن/ بردن
نیک است وقتی که خوابت نیاید، من سخن گویم، یا جزو من پیشت نهم که بنویسی تا خوابت ببرد.
(مقالاتِ شمسِ تبریزی، چ ۱ موحد، ص ۲۵۰)

دمار از روزگارِ کسی برآوردن
تا او از آن جانب درآید و دمار از روزگارِ تو برآوریم. (اسکندرنامه، ص ۳۲۵)

دولا
شاه مردی دید سخت پیر و دولاگشته و مژۀ او سفید گشته. (اسکندرنامه، ص ۲۱۳)

زود باش/ باشید
گفت ای پدر زود باش و در بگشای. (سمکِ عیّار، ج ۱، ص ۷۳)
پس شاه فرمود که هین زود باشید و روزگار مبَرید. (اسکندرنامه، ص ۲۹۵)

بهروز صفرزاده

https://t.me/Sharistan باز کردن / نظر دهید

2022-07-24 20:30:51 #عشق آمد و
شولای سبزش را به روی دلم کشید
دلم بیدار شد، شکوفه داد و خندید
بی آنکه حدس زده باشم
دیواره‌های دلم فرو ریخت
و من مبتلا شدم به عشق
مبتلا شدم به همه‌چیز و همه‌کس

#احمد_شاملو

️


دوم مرداد ماه

سالروز درگذشت

استاد شعر و ادبیات معاصر ایران

استاد : #احمد_شاملو

روحش شاد و یادش گرامی

@cofegenre باز کردن / نظر دهید

2022-07-24 06:30:33 امروز را به داشته‌هایت فکر کن...
به دستاوردهات هرچند کوچک، به مهربانی‌هات هرچند اندک، به کارهای خوبی که در حق آدم‌ها کردی، به کارهای خوبی که آدم‌ها در حق تو کرده‌اند.
امروز را قدردان باش، قدردان تمام چیزها و آدم‌های خوبی که خداوند برای تو مقدر کرده، قدردان تمام تلاش‌هایی که داشتی، تمام راه‌هایی که رفتی و تمام دلخوشی‌هایی که به دست آوردی.
امروز را لبخند بزن، آرام باش و به افق‌های روشن‌تری فکر کن، به نور، به طلوع، به آفتاب...
امروز را عمیق‌تر نفس بکش و دقیق‌تر نگاه کن و رها باش و بگذار جزئیات کوچک اطرافت تو را به وجد بیاورند و ساده‌ترین اتفاقات، عمیقا خوشحالت کنند.
امروز را در زاویه‌ی مهربان‌تری بایست و به جهانت جور دیگری نگاه کن...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

@cofegenre باز کردن / نظر دهید

2022-07-23 07:12:50 #واژه_های_سرخ

دولت سلام! کار ندارم بزرگوار
همسر که هیچ، یار ندارم بزرگوار

تنها نه یارِ ماه در این تیره آسمان
یک برج زهر مار ندارم بزرگوار

شانس از کنار خانه‌ی ما رد نمی‌شود
یک زید مایه دار ندارم بزرگوار

البتّه والدین من این‌جا مقصّرند
چون از خود اختیار ندارم بزرگوار

در آستین پیرهنم جایِ حرف رُکّ
چیزی به غیر مار ندارم بزرگوار

ما پاره ایم! پاره به معنای واقعی
جز چاک و جز شیار ندارم بزرگوار

گفتم نده به من که خداییش بیش از این
من طاقت فشار ندارم بزرگوار

دادی فشار تا تـَه و گفتی که مثل تو
از هر فشار ، عار ندارم بزرگوار

دادی به جای حال به ما وعده سالهاست
به وعده که ویار ندارم بزرگوار

گفتی که جمع کن برو یک جای بهتری
جایی جز این دیار ندارم بزرگوار

حالا که شد اِوین همه‌ی خاک سرزمین
راهی به جز فرار ندارم بزرگوار

حرف شما قبول ! گذرنامه ای که هست
دارای اعتبار ندارم بزرگوار

همسایه زیر سایه‌ی پارتی کلفت شد
من رانتِ سایه دار ندارم بزرگوار

تو توی خانه موز و رطب میل می‌کنی
من خانه ام خیار ندارم بزرگوار

گفتم هزار مرتبه پَستید و گفته‌ای
من از تو انتظار ندارم بزرگوار

گفتی نهار خورده‌ای و گفتم اشتها
به خوردن نهار ندارم بزرگوار

هر چند بنده اُمید از شما که هیچ
از آفریدگار ندارم بزرگوار

گفتم دهان مردم ما صاف کرده‌اید
گفتی که صافکار ندارم بزرگوار

گفتم نچاپ جیب مرا که جز اختلاس
از تو به یادگار ندارم بزرگوار

گفتی تو هم بچاپ ولی شعر طنز را
من حقّ انتشار ندارم بزرگوار

گفتی برو قیام کن از نارضایتی
گفتم که خخخخ بخار ندارم بزرگوار

#مهدی_خداپرست

@cofegenre باز کردن / نظر دهید