Get Mystery Box with random crypto!

عبرت چه بسیار و عبرت گرفتن چه کم! قسمت اول: تلخی سرنوشت دولت | کوماندانته

عبرت چه بسیار و عبرت گرفتن چه کم!

قسمت اول: تلخی سرنوشت دولت ایران

اگر هنوز فرق دولت و حکومت را نمیدانید یا اگر فراموشتون شده، این پست و این پست و این پست را بخوانید چون برای فهم آسانتر این مقاله الزامی ست

چه براساس مفاهیم صلح وستفالی به سرزمین ها و حاکمانش بنگریم یا خیر، باید پذیرفت گفتمان ریل پلیتیک مبتنی بر ژئوپلیتیک سهم عظیمی در داشتن نزدیک ترین تحلیل منجر به پیش بینی صحیح را دارد.

چه حکومت حاکم بر دولت ایران، جمهوری اسلامی باشد چه حکومت پهلوی، چه حکومت قاجار چه صفوی، چه حتی امپراتوری هایی نظیر هخامنشی و ساسانی مبتنی بر مفاهیم پیش از صلح وستفالی اصولا اهمیت سرزمینی ایران در برهه های مهم تاریخی نظیر جنگ سرد غیرقابل انکار است

چه محمدرضاپهلوی به امریکا براساس دکترین مهار شوروی کمک میکرد چه آیت الله خمینی، توفیری در واقعیات ژئوپلیتیک سرزمینی ایران نمیکرد، خواه حکومت پادشاهی سکولار باشد یا خواه حکومت اسلامگرای شیعی انقلابی!

جمهوری اسلامی برای امریکا همان نقشی را ایفا کرد که محمدرضا پهلوی ایفا کرده بود و در سالهای آخر وقوع شکافی در آن تبدیل به یکی از ستون های سقوط حکومتش شد: دوری یا نزدیکی به شوروی!

به هنگام حمله شوروی به افغانستان، این جمهوری اسلامی بود که بخش اعظم بحران را با خون مردم خویش به دوش کشید چرا که در تعامل با امریکایی قرار گرفت که ضد شوروی بود و نمیخواست کمونیست ها بر افغانستان در عصر پساپهلوی سلطه پیدا کنند.

و آیت الله خمینی بهترین سکاندار ایده ضدشوروی بود برای امریکا و همان سکانداری ضدشوروی بود که کار را به ایران کنترا و کمک تسلیحاتی گسترده غرب به ج.ا ضد عراق کشانید