Get Mystery Box with random crypto!

کتاب، الاغ، گرگ یکی از معظلات عظیم ملت برای اسباب کشی خونه من | کوماندانته

کتاب، الاغ، گرگ

یکی از معظلات عظیم ملت برای اسباب کشی خونه من ، کتاب های بسیار زیادی ست که دارم و جابجایی را سخت میکنه ( بله قربان میدانیمpdf اومده و کتاب الکترونیکی اینجوره و اونجوره ولی هیچی واس من کتاب کاغذی نمیشه و اگر هم پیام بهداشتی برا درختان قطع شده دارید که باس بگم سلامتی اون درختی که رفت تا درخت مغز ما رشد کنه، چشمک)

دیالوگ های آشنایی در زندگیم از دیگران همیشه شنیدم راجع به مسایل مختلفی در رابطه با من همانند تشخیص لهجه م که غالبا تشخیص اشتباه اینکه زادگاهم کجاست موضوع مفرح و شاید اعجاب انگیز دو دهه اخیرم بوده یا وسایل زیاد ورزشی و نهایتا حجم انبوه و ماتحت پاره کن کتابها که این آخری همیشه بحث چالشی و جذابی بوده بین من و پیرامونیانم(کلمه جدید ابداع شد فکر کنم!)

کارگر حمل اسباب و لوازم خانه پرسید: خداییش همه اینا را خوندی؟ گفتم آره دیگه، به کوردی گفت شیره کوره گی وعلی ( شیرپسری هستی به علی)

البته بماند مثل سال قبل ، خشتک ها پاره شد تا این حجم کتاب منتقل بشه و میگفتند که کاش ده تا یخچال بار میزدیم نه این همه کتاب!


ولی خودم هر بار به این فکر میکنم: الاغ هم چندصندوق سلاح بارش باشه اما گیر گرگ ها بیافته عاقبتش ختم به شکم گرگ ها میشه چون نمیتونه از سلاح ها استفاده ای بکنه برای دفاع از خودش و اینجاست که همیشه به خودم نهیب میزنم فلانی، مبادا یک وقت فکر کنی حجم کتاب هایی که خوندی و داری ،میتونه کمکت کنه حریف گرگ ها بشی بی اونکه از مغزت و قوه عقلت استفاده بکنی؟

خلاصه با هر مصیبتی بود، اینبار هم اسباب کشی ما مثل دفعات قبلی در غریبانه ترین شکل خودش انجام شد و حرفهای ناگفته و سر به مهر زیادتری از دفعات قبل در ذهن مان شکل گرفت که بماند برای بعد از مرگ مان و کتاب اعترافات مان