Get Mystery Box with random crypto!

روزی شیخی مردی غمگین را دید به وی گفت : چه شده چنین ماتم زده | ᴄʀᴀᴢʏ ᴄᴍ

روزی شیخی مردی غمگین را دید
به وی گفت : چه شده چنین ماتم زده ای ؟
مرد گفت : از سر فقر و نداری کوزه اجدادی ام را که برای چهارصد سال پیش بود بفروختم تا از گرسنگی نمیرمدی .
شیخ گفت : هان که چقدر ناسپاسی ! خداوند روزی امروز تورا چهارصد سال پیش قرار داده و تو چنین مویه میکنی ؟
مرد ناگهان به شیخ گفت یا شیخ کیرم دهنت !
شیخ گفت این دیگر چه بود ؟
مرد گفت: اینم روزی امروز تو بود که چهل سال در نزد من به امانت بود !
و شیخ مانند جهیزیه مادرش سرخ و سفید گشت و از آنجا دور شد

نتیجه اخلاقی : سرتونو تو کون دیگران نکنید .