هیچ ارزانی بی حکمت نیست و هیچ گرانی بی حکمت !
در قدیم یه خواجه دوتا غلام داشت که هرکدوم حقوق متفاوتی داشتند. یه روز اون غلام که پول کمتری میگرفت از خواجه پرسید: «چرا با اینکه کار من و همکارم یکی است ولی حقوقمون متفاوت است؟»
خواجه گفت صبر کن تا بهت بگم. همون موقع یه کاروان داشت رد میشد. خواجه به این غلام گفت برو ببین چه خبره؟»
غلام وقتی که برگشت گفت: «یه قافله داره حرکت میکنه که صدای زنگ شترهایش میآید.»
خواجه گفت: «الآن دلیل حقوق کمتر رو بهت میگم.» خواجه پیش اون یکی غلام رفت و گفت: « دلیل این سروصدای بیرون چیه؟» غلامی که حقوق بیشتر میگرفت جواب داد: «یه کاروان با صدتا شتر و سی و پنج رأس قاطر با بار پارچه داره رد میشه که از اصفهان به شیراز میروند.»
خواجه به غلامی که حقوق کمتر میگرفت گفت: «دیدی جواب تو چقدر متفاوت بود؟ بهخاطر همین هم حقوقتون متفاوت است.»
کانال رسمے #کـــــوروشبـــزرگ
@CYRUS_KABIR
@AHURAMAZDA1