Get Mystery Box with random crypto!

بود رفتم به مامان گفتم مثل همیشه چند تا تیکه انداخت بعد گفت ا | داستان

بود رفتم به مامان گفتم مثل همیشه چند تا تیکه انداخت بعد گفت از فردا برم پیشش تو خیابون یه هفته اینجوری اموزشی پیش اون وایسم بعد برم یه جا دیگه که کاسبیشو بهم نزنم * یه زانتیا ی سفید وایساد بیا بالا برسونمت خانوم -خخ خیلی ممنون من جایی نمیرم مامان بشگونم…