Get Mystery Box with random crypto!

نذاشت ادامه حرفمو بزنم و گازی از گردنم گرفت که اخم بلند شد ز | داستان

نذاشت ادامه حرفمو بزنم و گازی از گردنم گرفت که اخم بلند شد زیپ لباسو کشید و برگشتم سمتش..... با دیدن آرش که مثل بچه ها لب هاشو اویزون کرده بود..... خنده ای بلند سر دادم که با اومدن لب هاش رو لبم خفه شدم..... با گازی که از لبش گرفتم لبشو از لبم جدا کرد...…