Get Mystery Box with random crypto!

نگاهی به ایران در آینه‌ی توتالیتاریسم لینک مقدمه و معرفی این | دایره مینا ـ جدید

نگاهی به ایران در آینه‌ی توتالیتاریسم

لینک مقدمه و معرفی این یادداشت‌ها در همین کانال: https://t.me/daamina2/16254

یادداشت‌هایی از کتاب: توتالیتاریسم
نوشته: هانا #آرنت
برگردان: محسن ثلاثی

یادداشت‌برداری: سعید عبداللهی

قسمت سوم

ـ هر جا که توتالیتریسم به قدرت رسید، نهادهای سیاسی کاملاً تازه‌یی را پرورانید و همه‌ی سنت‌های اجتماعی، حقوقی و سیاسی کشور را نابود ساخت. حکومت توتالیتر بدون توجه به سنت ملی ویژه و یا سرچشمه‌ی روحی ایدئولوژی اش همیشه طبقات را به توده‌ها تبدیل می‌کند و نظام حزبی را از میان برمی‌دارد و به‌جای آن، نه یک دیکتاتوری تک‌حزبی بلکه یک جنبش توده‌یی را می‌نشاند و کانون قدرت را از ارتش به پلیس انتقال می‌دهد و سیاست خارجی‌یی را در پیش می‌گیرد که آشکارا در جهت چیرگی جهانی کار می‌کند. ص ۳۰۸

ـ بی‌اعتنایی توتالیتریسم به قوانین رسمی بر داعیه‌ی مشروعیتی برتر استوار است که چون از سرچشمه‌های تاریخ و طبیعت الهام می‌گیرد، می‌تواند از رعایت قوانین حقیر سرباززند. ص ۳۱۱

ـ اگر قانونیت را گوهر حکومت غیربیداگر بدانیم و بی‌قانونی را گوهر حکومت بیدارگری بخوانیم، ارعاب را نیز باید به‌عنوان گوهر چیرگی توتالیتر به‌شمار آوریم. ص ۳۱۶

ـ ارعاب به‌عنوان خدمتگزار گوش به فرمان جنبش طبیعی یا تاریخی، نه تنها باید هرگونه آزادی را در فراگرد این جنبش از میان بردارد، بلکه سرچشمة آزادی را که از واقعیت زایش انسان‌ها و پدیدار گشتن آغازهای نوین برمی‌خیزد، نیز نابود سازد. توتالیتریسم با رشته‌ی آهنین ارعاب، تکثر انسان‌ها را نابود می‌سازد و انسان واحدی که از این رهگذر پدید می‌آید، چنان وفادارانه عمل می‌کند که تو گویی خود بخشی از سیر تاریخ و طبیعت است. ص ۳۱۹

ـ برای به حرکت درآوردن هیئت سیاسی که ارعاب را دیگر نه به‌عنوان یک ابزار هراس‌افکنی بلکه به‌عنوان گوهر خویش به‌کار می‌برد، به هیچ اصل راهنمای رفتاری که بر فراز قلمرو عمل بشری جای داشته باشد ــ مانند فضیلت و شرف و ترس ــ نیازی نیست و این‌گونه اصول راهنمای رفتار برای چنین رژیمی فایده‌یی هم نمی‌تواند داشته باشد.. ص ۳۲۲

ـ تنها کاری که فرمانروایی توتالیتر برای راهنمایی رفتار اتباع خود باید انجام دهد، آماده ساختن یکایک آن‌ها برای ایفای نقش دژخیم و یا قربانی است. وظیفه‌ی این آماده‌سازی دوسویه که در رژیم توتالیتر جانشین اصل عمل می‌گردد، به عهده‌ی ایدئولوژی توتالیتر است. ص ۳۲۲

ـ این واقعیت بارها در نظر گرفته شده است که ارعاب تنها می‌تواند بر انسان‌هایی فرمانروایی مطلق پیدا کند که از یکدیگر و علیه همدیگر منزوی گشته باشند. از همین روی است که یکی از دلمشغولی‌های حکومت‌های بیدادگر اشاعة این انزوا است. انزوا را باید آغاز ارعاب دانست. بی‌گمان انزوا مساعدترین زمینة ارعاب و ضمناً همیشه نتیجة آن است. نشانة انزوا ناتوانی است. از آن‌جا که قدرت همیشه از انسان‌هایی برمی‌خیزد که با هم عمل می‌کنند و یا به تعبیر بورک «متفقاً عمل می‌کنند». انسان‌های منزوی بنا به این تعریف، بی‌قدرت‌اند. ص ۳۳۲

ادامه دارد...

دایره مینا جدید
@daamina2