هیچ کس نمیدونه چندشب تن خستت رو به زور تا رختخواب کشیدی و دل | 🌸فاطمه جوادی🌸
هیچ کس نمیدونه چندشب تن خستت رو به زور تا رختخواب کشیدی و دلت خواسته وقتی پتو روی سرت میکشی یک دفعه کل دنیا تاریک بشه.. هیچکس نمیدونه چندبار وقتی عرض یک خیابون رو رد میکردی به چپ و راستت نگاه نکردیو برات مهم نبوده ماشینا با چه سرعتی از کدوم سمت خیابون دارن حرکت میکنن..هیچ کس نمیدونه چندبار از فشار عصبی برای اینکه از خونه بزنی بیرون دلت میخواسته به جای در از پنجره بری بیرون.. هیچ کس نمیدونه تو چه چیزایی رو تحمل میکنی یا بهت چی میگذره.. امّا من یه چیزیرو خوب میدونم،اونم اینه که اگه امروز اینجایی اگه امروز طلوع خورشید رو دیدی،اگه امروز هوا رو کشیدی توی ریههات،اگه دیدی ماه از پشت ابرا اومد بالا.. یعنی اینکه هنوز «امید» داری.. یعنی اینکه هنوز یه چیزی تو رو وصل این زمین کرده.. یعنی اینکه هنوز باید ادامه بدی.. برای همون دلیلت،برای همون چیزی که هیچکس نمیدونه بمون و ادامه بده #فرزانه_صدهزاری