#معرفی_کتاب ده سال با هملت گریگوری کوزینتسف ایرج کریمی معرفی | خانه کتاب نشر دف | Daf Publishing Bookstore
#معرفی_کتاب ده سال با هملت گریگوری کوزینتسف ایرج کریمی
معرفی از #سعید_عقیقی
ایرج کریمی، دوستدار شکسپیر و شیفته ادبیات و سینمای روسیه، همواره به دنبال چونوچرایی پیوند نسل دوم فرمالیستهای روس با کلاسیکها بود. قدر تکتک نماهایی که بر پرده دیده بود را میدانست و بر آنچه ندیده بود حسرت میخورد. در سطرهای پایانی نقد دنکیشوتاش پس از اشاره به حذف بیست دقیقه از نسخه اکران عمومیِ فیلم کورینتسف و روشن شدن زودهنگام چراغها نوشته بود:«من و چند دنکیشوت دیگر در سالن میمانیم تا نگذاریم چند ثانیهی دیگر به آن چند دقیقه گمشده اضافه شود».
تردید ندارم کریمی نشانههایی مشترک میان دنکیشوت ( پهلوانی از دوران سپری شده)، هملت (غریبهای انتقامجو در عصری که انتقامجویی در آن از یاد رفته) و خودش میدید؛ منتقدی که پس از سه دهه فعالیت مستمر در مطبوعات سینمایی، دریافت سینما و نقد فیلم در کشورش -و شاید در دنیا- از آنچه او در مسیر جوانی تا اواخر عمر پابهپایش رفته بود، فرسنگها فاصله گرفته است. دو سال پیش از مرگ در مقدمهی «دهسال با هملت» نوشت:« آیا تراژدی هملت خود نوعی گفتوگویی طولانی و پر نشیب و فراز با مرگ نیست؟» او که از ستایشگران قدیمی شکسپیر، برگمان (شوالیه مهر هفتم) و تارکوفسکی (شاعر نوستالگیا) بود، در زمان نگارش این جمله، خود شطرنجی پیچیده با مرگ را آغاز کرده بود. آیا کریمی خود را در هیات قهرمانان محبوبش میدید؟ او در این کتاب بیش از آن که نویسنده یا مترجم باشد، «شیفته» است و در این شیفتگی به شکسپیر، کوزینتسف، تارکوفسکی و کاظم انصاری از هر واژهای که بوی مهربانی بدهد بهره بُرده است.
اکنون «دهسال با هملت» پیشِ روی ماست؛ در قالبی متفاوت با کتابهای رایج و تصویر بازیگر محبوبش اینوکنتی اسموکتونفسکی در نقش هملت کورینتسف با جمجمهی یوریک -دلقک دربار پدرش- در دست. کریمی میپرسد آیا هملت خود نوعی یوریک نیست؟ و من میپرسم آیا خود او طی زندگی بیشوکم کوتاهش که بیش از چهار دههاش را کنار سینما و ادبیات گذراند، همواره دغدغهی مرگ نداشت؟ و آیا خندههای بلندش نشان نمیداد که جمجمهی دلقکی را در دست شاهزادهای بیتاج و تخت تا عمق وجود درک کرده است؟