در باغ « بی برگی » زادم و در ثروت « فقر » غنی گشتم. و از چشمه « ایمان » سیراب شدم. و در هوای « دوست داشتن » ، دم زدم. و در آرزوی « آزادی » سر بر داشتم. و در بالای « غرور » ، قامت کشیدم. و از « دانش » ، طعامم دادند. و از « شعر » ، شرابم نوشاندند. و از « مهر » نوازشم کردند. و « حقیقت » دینم شد و راه رفتنم. و « خیر » حیاتم شد و کار ماندنم. و « زیبایی » عشقم شد و بهانه زیستنم!!! دکتر شریعتی @danaeeii 612 views16:17