Get Mystery Box with random crypto!

دو سال پیش با دانشجویی مصاحبه کردم که پلیس شکنجه‌اش کرده بود. | دوست داران دانایی

دو سال پیش با دانشجویی مصاحبه کردم که پلیس شکنجه‌اش کرده بود. پسرک بینوا را در یک انباری انداخته و تا سرحد مرگ شکنجه کرده بودند. اما حواس پسر پیش قناری کوچکی بود اسیر قفسی آویخته از گوشه‌ی سقف آن انباری. پسرک از آن قناری بیزار بود و می‌گفت این پرنده با چهچهه‌ی دل‌انگیزش زندگی بیرون از انباری را به یادش می‌آورد، بهار را، آزادی را، عاشق و معشوق‌های دست در دست هم را و هزار و یک چیز دیگر را. می‌گفت: از آن قناری که نماد عشق و زیبایی بود متنفر بودم. چون زیبایی در آن انبار جایی نداشت.

#زولفو_لیوانلی
کتاب: بی قراری
ترجمه: زینب عبدی گلزار

@danaeeii