Get Mystery Box with random crypto!

دوست داران دانایی

لوگوی کانال تلگرام danaeeii — دوست داران دانایی د
لوگوی کانال تلگرام danaeeii — دوست داران دانایی
آدرس کانال: @danaeeii
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 6.19K
توضیحات از کانال

"ما وقتی برای مردن نداریم "
سلام
این کانال برای دانش افزایی همدیگر میباشد.
سوالات ومطالب خود را به ای دی زیر یا شماره همراه بنده ۰۹۲۲۷۵۱۵۶۷۷ بفرستید.
#تبلیغات پذیرفته می شود
بامدیریت: #عزتی_رستگار
ارتباط با ادمین
@arshavizman

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 17

2022-06-03 05:52:15 برخی والدین امروزی، خود نیاز به تربیت دارند !!!

در منزل دوستی که پسرش دانش‌آموز ابتدایی بود و داشت تکالیف درسی‌اش را انجام میداد بودم

زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید.
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشی‌ات.

پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ
باز هم که از این جنس‌های ارزون قیمت خریدی
الان مداد رنگی‌های خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.

مادر بچه گفت:
می‌بینید آقاجون؟
بچه‌های این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمی‌شه گولشون‌زد و سرشون کلاه گذاشت.

پدربزرگ چیزی نگفت.

برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست،
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوه‌اش نیست.

و این داستان را برایشان تعریف کردم

آن زمان که من دانش‌آموز ابتدایی بودم،
خانم بزرگ گاهی به دیدن‌مان می‌آمد و به بچه‌های فامیل هدیه می‌داد،
بیشتر وقت‌ها هدیه‌اش تکه‌های کوچک قند بود.

بار اول که به من تکه قندی داد

یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست

پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد
هر چه برایتان بیاورد هدیه است،

وقتی خانم بزرگ رفت،
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچه‌ها آرزو می‌کردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.

خانم بزرگ هنوز هم خیال می‌کند که قند، چیز خیلی مهمی است.

بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،

اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد،
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست.
این تکه قند معنا دارد ،
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.

وقتی کسی به ما هدیه می‌دهد،
منظورش این نیست که ما نمی‌توانیم، مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او می‌خواهد علاقه‌اش را به ما نشان بدهد
می‌خواهد بگوید که ما را دوست دارد
و این، خیلی با ارزش است.

این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازه‌ای آن را نمی‌فروشند.

چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش می‌افتم،
دهانم شیرین می‌شود،
کامم شیرین می‌شود،
جانم شیرین می‌شود.....

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ

ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩت است ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ...


@danaeeii
1.1K views02:52
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 05:36:51 #سلطا_‌سهاک

سلطان سهاک يا سلطان اسحاق (798–675 ه‍.ق) يک شخصيت مقدس در دين يارسان است. از او به‌عنوان بنيانگذار خاندان‌هاي يارسان ياد مي‌شود. پيروان دين ياري وي را به نام‌هاي سلطان حقيقت و صاحب کرم نيز مي‌شناسند و او را اصلي‌ترين مظهر جلوه‌ي ذات حق مي‌دانند.
در اواخر سده 7 هجري قمري در قريه برزنجه واقع در شهرستان سليمانيه عراق چشم به جهان گشود.‌ پدرش عيسي برزنجه‌اي در آن زمان رييس درويشان قادري بود و خانقاه و مريداني داشته ‌است و مادرش خاتون دايراک ملقب به خاتون رمزبار يا رزبار دختر حسين‌بگ جاف بوده ‌است‌ که در دين ياري يکي از هفت تن است. بعد از درگذشت پدر، مريدان او گرد سلطان سهاک جمع شدند و برادران بناي مخالفت را با او نهادند. از اين رو از برزنجه به قريه شيخان در شهر پاوه در کرمانشاه ايران هجرت کرد و در آنجا نيز از دنيا رفت.‌ بسياري از ياران سلطان سهاک اهل چين، هند، بخارا و ساير بلاد دوردست از ايران بوده‌اند و براي ديدار و ياري او به کردستان آمدند. دين ياري در زمان او تجديد ساختار شد و فعاليت خود را علني کرد. سلطان سهاک ارکان مزبور را به زبان کُردي هورامي به نام بياوبس پرديوري سرايش کرد و بياوبس ياري را بنيان گذاشت. يکي از کارهاي‌ سلطان سهاک، تشکيل هفت خاندان حقيقت به نام‌هاي خاموشي، يادگاري، شاه‌ابراهيمي، عالي‌قلندري، ميرسوري، مصطفايي و حاجي باويسي بوده‌است. بعد از سلطان نيز چهار خاندان ديگر به نام‌هاي ذوالنوري و آتش‌بيگي و شاه‌حياسي و باباحيدري تاسيس شدند.‌
سلطان سهاک در زمان اقامت خود در هورامان در روستاي شيخان اقامت داشته و در آنجا به ديدار با ياران و پيروان‌اش مي‌پرداخته ‌است. هم‌اکنون آرامگاه او در روستاي شيخان از توابع بخش نوسود در شهرستان پاوه در استان کرمانشاه واقع شده ‌است.‌ گفته مي‌شود که مکان زيارتگاه در حوالي مکان سابق منزل سلطان سهاک قرار دارد.‌ مکان ‌‌زيارتگاه در نزديکي محلي به نام پرديور واقع شده که از اماکن مقدس دين يارسان به‌شمار مي‌آيد و از آن به‌عنوان قبله‌ي مجازي يارسان ياد مي‌شود.‌

@danaeeii
934 views02:36
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 21:09:34 قیمت سکه طوری بالا رفته که مردان ایران زمین اول صبح که از خواب بیدار میشن به خانماشون میگن :
سلام فرمانده!!!!!!

@danaeeii
2.6K views18:09
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 19:54:10 شاگردان عزیزم

اگه هنر انتخاب کنید، میگن دیگه رشته نبود که رفتی هنر؟!
اگه تجربی انتخاب کنید، میگن سخته، پارتی و پول باید داشته باشی!
اگه انسانی انتخاب کنید، میگن حفظ کردنی زیاد داره،
سخته! همه نمیتونن!
اگه ریاضی انتخاب کنید، میگن کار گیرت نمیاد!
این همه مهندس بیکار داریم..
خلاصه اش کنم، مردم حرفِ خودشونو میزنن
نذارید بقیه
باعث بشن از علاقه اتون دور شید، کر باشید و فقط برید دنبالِ
اون چیزی که قلبتون میگه،
نه شما اونقد بی استعدادید و نه جهان اونقدر کوچیکه که جایی واسه شما نباشه!!!!!
هدف مورد علاقتونو انتخاب کنید و با تمام قوا برای رسیدن به اون هدفتون تلاش کنید!

عزتی رستگار


@danaeeii
1.9K views16:54
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 15:21:44 #سیلی


زندگی بشری در ایران ، روز به روز بیشتر به فیلم‌های سینمایی شبیه میشود و باید بپذیریم که ایران عجیب‌ترین دوران تاریخ خود را سپری میکند .

همه سیلی می‌خورند همه سکوت می‌کنند
سهند سامی‌راد

اول راهنمایی که بودم یه شب خونه‌مون دزد اومد ، جمعه شب حدودؚ ساعتؚ 9 که برمیگشتیم خونه در رو خواستیم باز کنیم دیدیم قفل شکسته و با کلید باز نمیشه در نتیجه نرفتیم توی خونه و زنگ زدیم به پلیس , همسایه‌مون که یه پسر همسن و سال من داشت هم اومد توی کوچه

یه پیکانؚ درب و داغونؚ پلیس از کلانتریؚ محل اومد و یه افسرؚ پلیسؚ شکم گنده با سبیلایی بلند که داشت میرفت تو دهنش از ماشین پیاده شد و شروع کرد به صحبت با پدرم ، سرؚ کوچه‌مون یه ساختمونؚ نیمه ساز بود که چند تا کارگر توش کار میکردن و شب هم همونجا می خوابیدند ، در حالی که افسر داشت با پدرم حرف میزد یکی از کارگرها از کنارؚ خونه‌مون رد شد و وقتی ماشینؚ پلیس رو دید وایساد از همسایمون پرسید چی شده ؟ جواب داد: دزد اومده خونه‌شون.

افسرؚ پلیس که دید کارگرؚ داره از همسایه‌مون سوال میکنه حرفش رو با پدرؚ من نیمه کاره ول کرد و رفت سمتؚ اون ازش پرسید : تو از کجا میدونستی که دزد اومده اینجا ؟ اونم جواب داد : من نمی دونستم افسره پرسید : پس واسه چی اومدی اینجا راستشو بگو ؟؟ کارگره جواب داد : رد میشدم ... افسره یه سیلی زد تو گوشؚ کارگر بیچاره و هلش داد توی ماشینؚ پلیس و گفت تو کلانتری معلوم میشه اما پدرؚ من و آقای همسایه بعد از سیلی خوردن اون کارگر سکوت کردن ، کارگر رو بردن کلانتری و فرداش که دیدن چیزی ازش در نمیاد ولش کردند ...

چند وقت که گذشت پسرؚ همون همسایه‌مون رفوزه شد انگار به یه بهانه‌ای از معلمش سیلی خورده بود و دیگه دل و دماغش به درس خوندن نمیرفت اما مدیرؚ مدرسه‌ وقتی فهمید پسر همسایه‌مون از معلمش سیلی خورده سکوت کرد . همسایه‌مون اینا با هر ضرب و زوری که بود رفتن خارج و پسرش تو خارج درس خوند دانشگاه رفت و الانم وضعش خوبه ... همون سال یه روز که از مدرسه بر میگشتم توی پیاده‌رویؚ خیابونؚ تخت‌طاووسؚ تهران یه مردی محکم بهم تنه زد بعدش بهم گفت حواستو جمع کن توله سگ و یه سیلی خوابوند تو گوشم و آدمایؚ دور و برم توی پیاده‌رو که شاهدؚ ماجرا بودن سکوت کردند

سال‌های بعد من چند بارؚ دیگه هم سیلی خوردم یا از دستؚ آدما یا از دستؚ زمانه‌ای که درست کرده بودن و تصمیم به مهاجرت گرفتم و مهاجرتؚ من مثلؚ یه سیلی بود که خورد تو گوشؚ خانوادم چون اصلاً دوری از پسرشون رو دوست نداشتن و ....

نمیدونم چرا ولی حدس میزنم افسر کلانتریؚ محله‌مون می دونست وقتی به کارگر سیلی بزنه پدرم و همسایه‌مون سکوت میکنند ، معلمؚ پسرؚ همسایه‌مون هم میدونست وقتی سیلی بزنه مدیرؚ مدرسه سکوت میکنه و اون مردی که تو پیاده‌رویؚ خیابون تخت طاووس به من سیلی زد هم میدونست عابرای اطراف سکوت میکنند ، تازگی‌ها جایی خوندم دو و نیم میلیون ایرانی تو صفؚ مهاجرت هستن ، نمیدونم چندتاشون سیلی خوردن ولی مطمئنم وقتی که سیلی میخوردن اغلب اونهایی که دیدند سکوت کردند.

@danaeeii
1.7K views12:21
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 15:00:12 بدلیل مشکلات اقتصادی آنقدر سن ازدواج بالا رفته دیگه کسی را #ترشی نمیندازن
بلکه #شرابشو میگیرن

اسم #ایران هم میخوان بذارن #مستانه

@danaeeii
1.5K views12:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 15:00:10 تفاوت #علم و #فلسفه

از نگاه #راسل

علم عبارت از ان چیزی است که درباره ان معلومات کافی داریم و فلسفه مطالبی است که درباره ی انها چیزی نمیدانیم.
این تصویر بسیار واضح و روشن است و به همین دلیل پیوسته مشاهده میکنیم، مسائل فلسفی از قلمرو فلسفه خارج شده و به میدان علم و دانش منتقل می گردد.

در واقع اگر قضیه ای مدلل و اثبات شد و به اسرار ان پی بردیم، ان قضیه دیگر جنبه ی فلسفی نداشته و خود به دانش تبدیل میگردد.

#منبع: جهانی که ما میشناسیم
#برتراند_راسل

@danaeeii
1.1K views12:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 15:00:08 سوال :
#اولین و #دومین_کتاب_چاپ شده دنیا بعد از اختراع صنعت چاپ چیست؟؟

در سال ۱۴۳۹، با اختراع ماشین چاپ توسط یوهانس گوتنبرگ آلمانی، تحول بسیار بزرگی در صنعت نشر کتاب صورت گرفت. اولین کتابی که با استفاده از دستگاه گوتنبرگ چاپ شد، #انجیل بود که به علت تعداد سطرهایش در هر صفحه، به انجیل ۴۲ سطری معروف شد. 
پس از کتاب انجیل دومین کتاب چاپ شده بعد از اختراع صنعت چاپ از آن بوعلی سیناست.
پس از اختراع صنعت چاپ، کتاب #قانون بوعلی سینا به عنوان دومین کتاب در سطح جهان منتشر شد.

@danaeeii
1.1K views12:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 14:50:35 #عشق

یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوق‌العاده زیبا بود ازدواج کرد. اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه می‌خوردند، آنها از هم جدا شدند.
طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهره‌ای بسیار معمولی بود. اما به نظر می‌رسید که دوستم بیشتر و عمیق‌تر از گذشته عاشق همسرش است.
عده‌ای آدم کنجکاو از او می‌پرسند: «فکر نمی‌کنی همسر قبلی‌ات خوشگل‌تر بود؟»
دوستم با قاطعیت به آنها جواب ‌داد: «نه! اصلاً! اتفاقاً وقتی از چیزی عصبانی می شد و فریاد می زد، خیلی وحشی و زشت به نظرم می‌رسید. اما همسر کنونی‌ام این طور نیست. به نظر من او همیشه زیبا، با سلیقه و باهوش است.»
می‌گویند زن‌ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.
بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند؛ سگ‌ها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمی‌کنند؛ اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمی‌آید؛ اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت زیرا «حس زیبا دیدن» همان عشق است.

@danaeeii
1.3K views11:50
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 16:31:11 راستش را بگو ...
زمانی که دوستم داشتی
سعی می کردی چه کسی را فراموش کنی ... ؟!


قهرمان تازه اوغلو
سینا عباسی


@danaeeii
605 views13:31
باز کردن / نظر دهید