Get Mystery Box with random crypto!

- ذهن ما چگونه به وسیله‌ی ویروس‌های ایدئولوژیک آلوده می‌شود؟ | دانش، آگاهی

- ذهن ما چگونه به وسیله‌ی ویروس‌های ایدئولوژیک آلوده می‌شود؟

فرایند آلایندگی ویروس‌های ایدئولوژیک دقیقاً همانند آلودگی با ویروس‌های بیولوژیک است و این تشابه، یک فرصت خوب برای بررسی چگونگی ایجاد آلودگی و راه‌های درمان آن در اختیار ما قرار می‌دهد.

ویروس‌های بیولوژیک حامل مواد ژنتیکی بوده و انواع ویروس‌های ایدئولوژیک، حاوی اطلاعات.
هر کدام روشی برای ورود به بدن و ذهن دارند. ویروس‌های زیستی می‌توانند از طریق مجاری تنفسی، دهان، زخم‌ها و حتی منافذ پوست وارد بدن شوند و انواع ایدئولوژیک آن از مسیر‌های شنیدن، دیدن و خواندن اطلاعات.

اما ویروس‌ها چگونه به کالبد و ذهن حمله می‌کنند؟
هر دو از طریق وجود نقص در قربانی، به هدف می‌رسند. ویروسهای زیستی از طریق نقص در عملکرد سیستم ایمنی بدن و انواع ایدئولوژیک از طریق نقص در سیستم پردازش و ادراک که ناشی از کمبود دانش و اطلاعات است.

اما همان‌طور که می‌دانیم سیستم ایمنی بدن می‌تواند در مقابل انواع آلودگی‌های ویروسی و میکروبی مقاومت کند و تنها زمانی شکست می‌خورد که یا شناختی از نوع ماده ژنتیکی نداشته باشد یا با حجم بسیار بالایی از آلودگی مواجه شود و یا اینکه به روشی فریب خورد.

در مورد ویروس‌های ایدئولوژیک هم این سه مورد عیناً مشاهده می‌شود.
آنها برخلاف ویروس‌های زیستی، به ذهن افراد حمله می کنند و مسیرهای عصبی را آلوده کرده و در نهایت در تاریک‌ترین وضعیت تا زمان مرگ زیستی، شخص را رها می‌کنند.

ویروس‌های ایدئولوژیک معمولاً با داستان‌هایی آغاز می شوند که گروه‌های اجتماعی از وقوع آنها بی‌خبرند و امکان راستی‌آزمایی آنها نیز وجود ندارد. این داستانها اغلب مسلّح به فریب‌های بزرگی هستند.
معمول‌ترین مکانیزم فریب آنها استفاده از کمبودهای شخصی و شخصیتی، اجتماعی و جغرافیایی است. مثلاً برای افراد محدود به یک اکوسیستم خشک و بیابانی، داستان‌هایی می‌سازند که در آنها وعده‌ی سرزمین‌های سرسبز و پر آب داده می‌شود.

اما چگونه مغز افراد در مقابل این داستان‌ها و فریب‌ها شکست خورده و آنها را می‌پذیرد؟

شبکه‌ی عصبی مغز انسان بر اساس 《 مدل بهینه 》 پردازش می‌کند. یعنی تلاش می‌نماید که با کمترین هزینه‌ی مصرف انرژی، پردازش اطلاعات را انجام دهد. پس اگر مفهومی بتواند مکانیسم پاداش‌دهی مغز را فعّال کند و در کنار آن حجم بالایی از تایید محیطی را هم داشته باشد (مانند موضوع لود بالای ویروس در همین وضعیت فعلی بیماری کرونا) می تواند مسیرهای عصبی و الگوهای پردازشی قدرتمندی در مغز ایجاد کند و اگر این مسیرهای عصبی در طول زمان همچنان مورد تایید‌ قدرتمند گروه‌های اجتماعی مختلف مانند مدرسه، خانواده، دوستان و آشنایان قرار گیرد می‌تواند به شدت پرقدرت شود.

اما راهکار چیست؟
همان‌طور که برای پیشگیری و یا مقابله با آلودگی ویروس‌های زیستی واکسن ساخته می‌شود، برای مقابله با ویروس‌های ذهنی هم نیازمند واکسن هستیم.

ساختار این واکسن‌ها باید بر اساس دانش و آگاهی بنا گردد. هر مقدار که پاسخ‌های دقیق و قابل استناد با روش‌های علمی به پرسش‌های منتج از جهان‌بینی افراد داده شود مغز در مقابل فریب‌های ایدئولوژیک ایمن می‌گردد.
راهکار بعدی، واکسن‌سازی شک و ارزیابی مستندات است.
اگر داستانی مجهز به مستندات نباشد هرگز نباید مورد قبول قرار گیرد؛ مستنداتی قابل آزمون و قابل تکرارپذیری آزمون .
و آخرین راهکار دفاعی، تغییر نگرش به پذیرش جمعی است. هرگاه یک خط فکری بدون هیچ‌گونه آزمایش و راستی‌آزمایی مورد وثوق جمعیت بسیار زیادی از افراد عادی و مقلّد قرار گرفت، باید از آن تفکّر و محیط فاصله‌ی جدی گرفت تا در مقابل حجم بالای لود ویروس قرار نگرفته و به مغز و شبکه عصبی فرصت تفکّری عمیق‌تر دهیم.

و اگر در مورد درمان سوال دارید، متاسفانه تنها یک درمان برای جامعه‌ی طاعون‌زده‌ وجود دارد:

《 اصلاح عمیق 》

سروش سارابی
@daneshagahi
https://bit.ly/2XzuGQ5