Get Mystery Box with random crypto!

دنگه کوردی

لوگوی کانال تلگرام dangekordi24 — دنگه کوردی د
لوگوی کانال تلگرام dangekordi24 — دنگه کوردی
آدرس کانال: @dangekordi24
دسته بندی ها: اخبار
زبان: فارسی
مشترکین: 3.37K
توضیحات از کانال

💎﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکی💎
🎧دنگه کوردی در خدمت تمام ملت کورد است
معما🧐 آهنگ🎵 عکس📸 فیلم🎞
👨‍💻 @nikotinfarzadمدیر
https://t.me/dangekordi24

🇮🇷 تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 32

2022-05-21 07:01:49
روژ باش هوالان
دربند
تشکر از سیامند عزیز

#دنگه_کوردی
#𝐩𝐡𝐨𝐭𝐨
@dangekordi24
312 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 04:01
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 22:21:35 #سارا

قسمت سوم

من که حسابی کنجکاو شده بودم و مشتاق بودم تا حرف دل عمو مجید رو بشنوم گفتم: بفرمایین عمو ،سراپاگوشم!
عمو مجید سرش رو آورد بالا یه نگاه تو چشمام کرد و با استرس خاصی گفت:

"سارا، من عاشقت شدم!"

اولش فکر کردم عمو مجید مثل همیشه داره شوخی میکنه وسر به سرم میذاره...!
خندیدم و گفتم؛ عاشق من !؟ حتما شوخی میکنید!
عمو مجید ساکت شد و دیگه حرفی نزد!
این حالت عمومجید طبیعی نبود !
وقتی خوب نگاهش کردم دیدم اثری از شوخی توی چهره اش نیست!
یهویی شوکِ شدم! انگار یه پارچ آب یخ ریختن رو سرم ! عین مجسمه بدون حرکت فقط نگاهش میکردم!
چند ثانیه ای توی سکوت گذشت...
عمو مجید سرش رو بلند کرد و آروم گفت:سارا جان تو کامل منو میشناسی! از اخلاق و رفتارم گرفته تا کار و زندگیم!
من دو سال پیش فهمیدم مهرت افتاده تو دلم و هیچ جوره نتونستم فکرت رو از سرم بیرون کنم! راستش میخواستم صبر کنم تا دیپلم بگیری بعدا موضوع رو مطرح کنم، ولی خب نشد، نتونستم! یعنی تحملم دیگه تموم شد.دوست داشتم خیالم رو از داشتنت راحت کنم...!
سارا خواهش میکنم خوب فکرات رو بکن!
اصلا برای جواب دادن عجله نکن!
اگه قبول کنی من همه جوره حمایتت میکنم!
تا هرجا دوست داشتی درستو ادامه بده، خودم همه چی برات تهیه میکنم!
مطمئن باش نمیزارم هیچ کمبودی تو زندگیت احساس کنی!
قول میدم خوشبختت کنم!
راستش من قبلا با مامانت صحبت کردم و ازش اجازه گرفتم که با خودت حرف بزنم و اگه اجازه دادی بگم پدر و مادرم هم از روستا بیان!
من که اصلا حرفهای عمو مجید باورم نمی شد، عینِ برق گرفته ها خشکم زده بود! حتی نمی تونستم آب دهنم رو قورت بدم!
هر کاری میکردم زبونم نمی چرخید که حتی کلمه‌ای جواب بدم!
بهت زده و بدون هیچ حرفی ، فقط به حرفای عمو مجید گوش میکردم !
حرفاش که تموم شد بلند شد و آروم از اتاق رفت بیرون !
با داغی اشکی که روی گونه ی یخ زده ام سرخورد به خودم اومدم...!
باورم نمیشد! عمو مجید از من خواستگاری کرده بود!؟
گریه ام شدت گرفت! همش میگفتم کاش همه‌ی اینا خواب باشه!
همونجا رو زمین دراز کشیدم!
در سرم غوغایی شده بود!
فکر میکردم خواب دیدم !
هزاران فکر از سرم گذشت ! اصلا باورش برام غیرممکن بود ! با خودم میگفتم شاید عمومجید خواسته امتحانم کنه !
شاید منظورش چیز دیگه ای بوده !
شاید...!
اون شب مات و مبهوت توی اتاقم حبس شده بودم و تا نزدیکیای صبح خوابم نبرد! هزاران فکر و خیال از سرم گذشت!
صبح با صدای مادرم که مرتب صدام میزد به سختی از خواب بیدار شدم!
اصلا دوست نداشتم از اتاقم برم بیرون! دوباره به فکر کابوسی که شب قبل گذرونده بودم ، افتادم!
بازم یک ساعتی تو فکر و خیال بودم! آخه چطوری عمومجید روش شد اون حرفا رو به من بزنه!؟
درسته که عموی واقعی ام نیست! ولی من همیشه اونو مثل عموم میدونستم! دوستش داشتم اما مثل برادر زاده ای که عموش رو دوست داره...!
با بی حوصله گی لباس پوشیدم و کیفم رو حاضر کردم! خجالت میکشیدم با پدر و مادرم چشم تو چشم بشم !
حس یه آدم خطا کار رو داشتم!
خودمو سرزنش میکردم که چرا اینقدر با پسرعموی مامانم خودمونی رفتار کردم که اینطوری بشه...!
مامان اومد تو اتاق و نگاهی بهم کرد! فوری سرم رو پایین انداختم!
اومد کنارم نشست وگفت:چته مامان جان! چی شده؟ انگار حالت خوب نیست!

در حالی که حسابی کلافه و عصبانی بودم به مامان گفتم؛ شما میدونستی و به من هیچی نگفته بودی!؟
مامان گفت: همین چند روز پیش مجید باهام صحبت کرد و خواست از بابات اجازه بگیرم که خودش باهات حرف بزنه!
من و بابات هم میخواستیم ببینیم اول نظر خودت چیه؟
همه چی به نظر تو بستگی داره!
تا خودت نخوای هیچ اتفاقی نمی افته!

سرم رو گذاشتم روی پای مامانم و زدم زیر گریه... !
با گریه گفتم آخه چرا باید عمومجید به خودش همچین اجازه‌ای بده!
مامان اون حق نداره! نمیتونه! نمیشه!...
مامانم بنده خدا گیج شده بود! گفت: چی میگی دخترم! چرا اینجوری میکنی!؟ هرکی ندونه فکر میکنه ما میخوایم به زور شوهرت بدیم...!
پاشو عزیزم ، پاشو برو دست و صورتت رو بشور ، الان اکرم میاد دنبالت ، مدرسه ات دیر میشه!
با اکرم از دوران ابتدایی دوست بودیم.
باهم ندار بودیم و درد دلهامون پیش هم بود.تو مسیر مدرسه یه پارک بود که معمولا گاهی از داخل پارک رد میشدیم!
تو راه برگشت مدرسه بی اختیار روی یکی از نیمکت های پارک نشستم!
اکرم پرسید:چی شده!؟ سارا امروز انگار اصلا حالت خوب نیست!
گفتم:هیچی امتحان رو خراب کردم!

_به من که دیگه نمیتونی دروغ بگی!
تو از صبح که از خونتون اومدی بیرون ناراحت بودی. چیزی شده؟؟؟
+دیشب عمومجیدم اومده بود خونه مون...
_ خب!؟
زدم زیر گریه و گفتم:بیشعور ازم خواستگاری کرد! باورت میشه اکرم!؟
اکرم یه مشت محکم به پشتم زد و گفت:...

ادامه دارد ...

پایان قسمت سوم
سمیه
@dangekordi24
390 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, edited  19:21
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 21:58:47
پیشیک
386 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, edited  18:58
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 21:42:08چند سالت بود فهمیدی دستگاه خود پرداز موقع انجام عملیات ۶ تا عکس ازت میگیره؟
396 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 18:42
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 13:31:09
Zilan Roj
Çima Çima

#دنگه_کوردی
#𝐯𝐢𝐝𝐞𝐨
@dangekordi24
250 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 10:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 13:02:00
حیوانات
تندرو ترین حیوان کدام است؟
Anonymous Quiz
29%
☆آهو
52%
☆یوزپلنگ
12%
☆ببر بنگال
7%
☆شیر آفریقایی
121 voters250 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 10:02
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 09:30:50
وضعیت اینترنتتون چطوره نصبت به قبل؟
Anonymous Poll
16%
بهتره
51%
بد تره
33%
همونه
147 voters303 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 06:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 09:00:38
بزنه کویی
#دنگه_کوردی
#𝐯𝐢𝐝𝐞𝐨
@dangekordi24
305 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 06:00
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 08:30:13
دایکه
#دنگه_کوردی
#𝐯𝐢𝐝𝐞𝐨
@dangekordi24
296 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 05:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 07:47:51
سلیمان احمد هرکی
روژ باش
هیوادارم بدلتان بید
#دنگه_کوردی
#𝐯𝐢𝐝𝐞𝐨
@dangekordi24
294 views𝐍𝐢𝐤𝐨𝐭𝐢𝐧_𝐟𝐚𝐫𝐳𝐚𝐝, 04:47
باز کردن / نظر دهید