شهر من غمگین مشو از طعنه بیگانگان سنگ بوده از ازل بازیچه دیو | درحوالی عشق
شهر من غمگین مشو از طعنه بیگانگان سنگ بوده از ازل بازیچه دیوانگان سنگ کینه، سنگ تهمت، سنگ بیزاری ز دین مار هم گاهی شود پیدا میان آستین آستین بالا بزن این مارها را پس بزن مثل سیلابی خروشان خارها را پس بزن خار چشم دشمنان و دوستان را یاوری بیش از اینها کرده ای در حق ملت مادری پیش از اینها بوده ای، قبل از ری و تبریزو بم شر شیطان را خدا از مردمت گرانده کم از همان روزی که احمد(ص) راهی افلاک شد پیک حق گوید که او دلبسته این خاک شد نام تو ورد زبان مرتضی هم بوده است هرکسی در قم بیاید از بلا آسوده است بوی مادر میدهی پس احترامت واجب است عشق تو بر سینه اهل ۲عالم غالب است
