2021-01-29 16:04:36
یکبار هم رگم را زدم. خواستم ببینم بیشتر اشک میریزم یا خونریزی میکنم
چرا حواس آدم که پرت میشود، خون قطع نمیشود؟
آه، درختهای آفتابسوخته! کدام درختهای آفتابسوخته؟! آنها یازده روشِ خانگی برای درمان آفتابسوختگی بلدند و حافظهی بلند مدت دارند و هر سال اولین بهار را بدون کموکاست به خاطر میآورند
یکبار هم که داشتم گریه میکردم، خواستم ببینم با پلکبستن میتوان جلوی اشکریختن را گرفت
چرا چنانم میفشردی که انگار لباس را با عجله خشک کنند و آفتاب، سرعت لازم را نداشته باشد
دیر است ولی نه آنقدر دیر که چشمگذاشتهباشی و تا صدهزار شمردهباشی و جهان در حال نابودی باشد
البته من خودم یکبار فقط تا سه شمردم و تو را گم کردم. خواستم ببینم جهان بعد از تو چگونه است
دو و هفتاد و پنج. دو و هفتصد و نود و چهار. دو و چهارده میلیارد و نود هزار و پنج. حواسم به شمردن پرت شد و آفتاب بند آمده بود
بعد از تو حصارهای الکتریکیِ کنترل دامها، خراب میشوند و این فقدان باعث آزادشدن ۱.۵ میلیارد گاو، ۱ میلیارد خوک و ۲۰ میلیارد مرغ و خروس خواهد شد
آبِ سردکنندهی نیروگاههای هستهای تبخیر شده و فجایعی مانند چرنوبیل، تکرار میشود
آیهی ۲۴ سورهی نساء در توجیه ایدئولوژیک تجاوز به زندانیان سیاسی از کار میافتد
چرا سکوت کردیم؟ ما که همهچیز را میدانستیم! چرا خون ما بند آمده و قیام نمیکنیم؟
اگرچه من خودم ناتوانی جنسی دارم، قیام که میکنم، وی هنوز روی تخت است؛ به خیابان که میروم، وی هنوز روی تخت است، منتظرم میماند
خب، بیخایگی که شاخ و دم ندارد
ما میترسیم وقتی کشتهشویم، تمام زنانی که عاشقشان بودیم به دست رژیم بیفتند.
@dariaabook
حبیب محمدزاده
68 viewsدریایی, 13:04