داریوش کشاورز

2022-04-26 13:28:37 https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید

2021-12-27 22:35:39 https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید

2021-04-22 10:06:41 داریوش کشاورز pinned «تنها به چشمات احتياجم نيست تو از درون جذاب و كميابي تهران و توٌ اغوش ميگيرم وقتي كه توٌ قلبش تو ميخوابي با اينكه كم مي بينمت اما وابسته ي احساس تو ميشم بوي تو دنيامو قٌرقٌ كرده وقتي كه حتي نيستي پيشم روزاي سختي پيش رومونه روزايي كه دردش برام كم نيست با…» باز کردن / نظر دهید

2020-12-02 10:26:05 ماهیِ دریای آزاد

شبیهِ آسمانم از زمین فرسنگ ها دورم
صبور و پاکم و از حیله و نیرنگ ها دورم

زلالم ، همنشین ماهی دریای آزادم
من از احساس آبم از صفِ خرچنگ ها دورم

نقابی نیست بر روی زبانم ، چهره ام ،جانم
درونم آشکار و از تمامِ رنگ ها دورم

تمامِ کودکیهایِ درونم روی مین جا ماند
سزایِ بی طرف این نیست ، من از جنگ ها دورم

صدایِ وحشتِ ناقوس مرگ هر لحظه می اید
و من آماده ام از انتظارِ زنگ ها دورم

تو هم جا خوش نکن ارابه های مرگ بی رحمند
کنار شیشه ها جا نیست من از سنگ ها دورم

داریوش کشاورز


https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید

2020-11-10 21:11:34 صدبار آمدی و دوباره صد بار میروی
ساحل به زورِ جزر و مد دریا نمیشود
داریوش کشاورز

https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید

2020-10-09 15:10:34 برگرد كه اين شهر خدا ميخواهد
خاموش نميشود ، صدا ميخواهد
بي حنجره ي شما حرام است نماز
يك ملتِ پاك ربنا ميخواهد
اي قافله سالارِ همه قافله ها
اين قافله راه از شما ميخواهد
هر خانه ي رويِ اب آوار شود
اين شهر ستونِ خانه را ميخواهد
اي سنگِ صبورِ دردهايِ وطنم
برگرد كه اين شهر خدا ميخواهد

داريوش كشاورز

https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید

2020-08-05 19:54:06 https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید

2020-07-13 11:54:39 .
بوی هرزگی

من با قلم نه ، با زبانم می نویسم
خودکار در یک جمله ، بوی خون گرفته
بیماری از چند روز و از چند ماه گذشته
این شهر نیم قرن است که طاعون گرفته

از ریشه ها بوی تبر می اید اما
سیب از درختانِ صنوبر پا گرفته
مرز ی میان آدم و حیوان نمانده
داروغه انگار از تنِ خر پا گرفته

این گله آواره ست تا صد سال دیگر
دزدان نقاب خان زدند و خان که دزد است
افتاده مرگ بره ها بر گردن گرگ
حتی نفهمیدیم ما چوپان که دزد است

هر لحظه بوی هرزگی می اید اینجا
چوپان که صحرا و سکوت هم صحبت اوست
حالا نوازش میکند نو بره ها را
شاید غذای ما غذای حاجت اوست

اینجا غریبه هر کسی باشد عزیز است
پیچیده در کل جهان آوازه ی شهر
جز ما که از این ریشه و این آب و خاکیم
باز است بر روی همه دروازه ی شهر

ما نسل انسانهای آزادیم و گاهی
هم زنده ایم هم آرزوی مرگ داریم
ما سرو هستیم آسمان را پاره کردیم
ما در زمستانها همیشه برگ داریم

حتی اگر روزی زبانها را بریدند
باید قلم بر شانه ی دفتر بسوزد
گرمای این خاک مقدس گر بمیرد
از استخوانها هیزمی دیگر بسوزد

داریوش کشاورز


https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید

2020-06-16 21:52:28 https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید

2020-03-01 23:46:35 در حریمِ هر کسی پا میگذاری پاک باش
وای از آن روزی که صاحبخانه شک دارد رفیق

داریوش کشاورز


https://telegram.me/DarioushKeshavarz8 باز کردن / نظر دهید