Get Mystery Box with random crypto!

داستان‌های بی‌قانون

لوگوی کانال تلگرام dastanbighanoon — داستان‌های بی‌قانون د
لوگوی کانال تلگرام dastanbighanoon — داستان‌های بی‌قانون
آدرس کانال: @dastanbighanoon
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.75K
توضیحات از کانال

داستان‌های روزنامه طنز بی قانون

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2019-03-05 12:37:42 من، سفر، سیر و سرکه
سحر شریف‌نیک | بی قانون

https://telegra.ph/من-سفر-سیر-و-سرکه-03-05

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
23.9K views09:37
باز کردن / نظر دهید
2019-02-25 18:36:15 مهندس روزت مبارک
طیبه رسول‌زاده | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

می‌دونیم شما عزیزان «مهندس گشته‌اید که راه دلش را پیدا کنید»، ولی متاسفانه چون هنوز ریاضی یک و دینامیک پاس نکردید و سه ترم هم مشروط شدید، مدرک‌تون رو بهتون نمیدن. به همین خاطر پیشنهاد میدیم تا فارغ التحصیل نشدید، دنبال دل کسی نرید. چون ممکنه تو راه پیدا کردنش گم بشید. با این همه می‌پذیریم که شما مهندسید. چون از همون روزی که قبول شدید به فارسی سخت به ما فهموندید که مهندسید و تو بیو صفحه‌تون هم نوشتید: بچلر+ عکس آچار. پس برای حل هر مشکلی یا راهی خواهید ساخت یا راهی خواهید یافت. البته از اونجایی که نشون دادید «مهندسی کار دل است نه کار گل» و استادای خوبی هم نداشتید و کیلویی نمره گرفتید، خیلی نمی‌شه ازتون توقع ساختن داشت. پس بهتره راهی بیابید. البته برخی معتقدند که «مشکل درد عشق را حل نکند مهندسی» که اونا احتمال زیاد دکترهایی هستن که به وضعیت اشتغال و موفقیت‌های شما حسودیشون میشه. شما یه مهندس احمدی‌نژاد رو تو کارنامه‌تون دارید که نشون داد از پس هر مشکلی برمیاد. ولی این رو بدونید شما مهندس نشدید که فقط راه دل یه مهندس دیگه رو پیدا کنید. کلی پدر و مادرتون خرج شما کردن و فرستادنتون دانشگاه که مهندس بشید. حالا هم حق دارن ازتون بخوان چندتا کار کوچیک براشون انجام بدید. مثلا وقتی آبمیوه‌گیری خرابه و باباتون میگه مهندس اینو درست کن، بی‌خود بهونه نیارید که من مهندس عمرانم یا نرم افزار خوندم. خود مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی چندتا حرفه ثابت داشت و تو همه رشته‌های مهندسی هم کار کرده بود (نگاه به فامیلیش نکنید. خیلی آدم خوبی بوده). با این بهونه‌ها فقط شان خودتون رو پایین میارید. هر کس دیگه‌ای هم جای پدرتون باشه وقتی می‌دید از پس یه آبمیوه‌گیری ساده بر نمیاید بهتون کارای ساده‌تر می‌سپرد. پس بیخود غر نزنید که بهتون میگن: مهندس پاشو ماشین رو بشور. یا مهندس دوتا نون بگیر یا مهندس کنترل تلویزیون رو بده. کارای بزرگ انجام بدید تا اینجوری مجبور نشید کارای کوچیک بکنید. البته مهندسی انقدرها هم که از اسمش پیداست بد نیست. حداقل بهتر از پزشکیه. فقط برای مهندسا تیزر تبلیغاتی بی‌نظیری ساخته شده که هنوز بعد از بیست سال از ذهن هیچ کس پاک نمی‌شه. مگه کسی هست این شعر معروف و پر مغز «مهندس چرا بنزین تموم شد؟ حرووووم‌ شد». رو یادش رفته باشه.‌

اصلا از شروع اون تبلیغ بود که اقبال عمومی نسبت به این رشته به شدت زیاد شد. درسته شماها نمی‌تونید دکتربازی کنید یا لباس پرستاری بپوشید. ولی به جاش الان همه این آدمایی که بیکار با زیرشلواری کشیده تا زیر گلو تو خونه نشستن و عکسای همدیگه رو لایک می‌کنن یا با پراید مسافرای خط هفت‌تیر- تجریش رو جابه‌جا می کنن مهندسن. شما بی‌شمارید.

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
14.7K views15:36
باز کردن / نظر دهید
2019-02-24 10:44:39 آشغال‌های دوست‌داشتنیِ حسین شریعتمداری
زهرا ساروخانی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon


داستان از اونجایی شروع شد که یه عکاسِ خدا بگم چیکارش کنه رفت تو دفتر روزنامه کیهان و از تجهیزات و کامپیوترهای داخلی اون عکس گرفت. بعد هم عکس وارد شبکه‌های مجازی شد و همه توجهات رفت به سمت آی‌مکی که روی میز استاد برق میزد. عده‌ای اعتراض کردن که آقای شریعتمداری، یعنی اون اسناد ارتباط تک‌تک ایرانیان با آمریکای جهانخوار رو تو آی‌مک نگه میداری؟ آی‌مک خودش سر در آخور آمریکا داره، اصلا خودش آمریکاست، چی شد که اینجوری شد؟ و ایشون هم پاسخی دادن که من به شخصه پرچم سفیدم رو بردم بالا و قانع شدم. گفت: "سیستم‌های کیهان از ۴۰ سال قبل مکینتاش و آی‌بی‌ام بوده و برای جلوگیری از هزینه‌های میلیاردی تغییر سیستم صفحه بندی، دو تا آی‌مک داریم. وی سپس ادامه داد: خیلی هم به دردنخور و آشغاله، مفت نمی‌ارزه، واقعا ما همش بخاطر ملت داریم از خودگذشتگی میکنیم که این کامپیوترهای مزخرف رو تحمل میکنیم، همش هم از بی‌عرضگی دولته، اف‌ای‌تی‌اف بخوره تو سرت الهی". یه توک پا پریدم سر کوچه قیمت سی دی نصب ویندوز قفل شکسته رو گرفتم، اوه اوه، ده هزاااار تومن، میدونید ده هزار تومن چند میلیارد تومنه؟ نکته دیگه‌ای هم هست که دوستان اصلا دقت نمی‌کنن. بینید دوستان صفحه بندی روزنامه کیهان یه جوریه. خیلی خاصه. اصلا با ویندوز جواب نمیده. ویندوز هی هنگ می‌کنه. مخصوصا به ستون گفت و شنود که می‌رسه، میگن ویندوز هی می‌رفته تو بالکن سیگار پشت چایی و چایی پشت سیگار. ولی این سیستم عامل مک باشگاه میره، پشت بازو داره اوووف، اصلا یه جوری در آمادگی بدنی و اطلاعاتی به سر می‌بره که شما وقتی کیهان می‌خونی ناخودآگاه احساس میکنی بدنت داره درد می‌گیره. اصلا این مکینتاش و آی‌بی‌ام روی مشت‌زنی و تبحر در موتورسواری خیلی خوب کار می‌کنن، احسنت و خدا قوت. عده‌ای ایراد می‌گیرن آی مک اولین بار ۳۵ سال پیش ساخته شده. که من از همین تریبون اعلام می‌کنم اینا همش دروغ محضه. اولا که حالا واسه خاطر پنج سال ناقابل می‌خوای تو روی استاد وایستی؟ اصلا ۵ سال چه ارزشی داره، بذاریش جلو بچه قهر می‌کنه. در ضمن، جد پدری من تو لیست ارث و میراثش یه آیفون ایکس بود که زمان حمله متفقین به تهران از سربازها خریده بود. یا عمه مرحوم مادرم ده سال پیش تعریف می‌کرد تو سرویس جهازش شش دست آیپد پرو بوده. همه اینا هم اسنادش موجوده. اصلا یه نیو فولدر روی همون آی‌مک کذایی هست که توش پر از اسناد اینجور چیزاست. یا یه نیوفولدر۲ هست که توش اسناد مرتبط با جلسات مخفی جرج سوروس با تک تک اصلاح طلبانه. یه نیو فولدر۵ هست که توش سند ارتباط جای خالی با جای خالیه و بنا به مقتضیات استاد شریعتمداری میشینه پشت آی‌مک و جاهای خالی رو با عبارات مناسب پر میکنه. گاها هم پیش میاد اسنادش رو با رسم شکل می‌سازه که در این مواقع از نرم افزار پینت که اختصاصی سیستم‌های آی‌مکه استفاده می‌کنه و انصافا هم اسناد بی‌خدشه و دست اولی تولید می‌کنه و درجا ترتیب طرف داده میشه. یه نیوفولدر۶۹ هم هست که از همه مهمتره. توش یه سری تصاویر گل و بتّه است، بارها دیده شده این گلها به عنوان عکس صفحه اول روزنامه کار شدن، یعنی می‌خوام بگم اقتضای حرفه‌ای بودن کیهان به گونه‌ایه که اصلا نمیشه با ویندوز بهش رسید. بالاخره «باید» پر تیراژترین و پر خواننده‌ترین و محبوب‌ترین روزنامه ایران باشه، کم الکی نیست...

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
11.2K views07:44
باز کردن / نظر دهید
2019-02-23 16:26:39 رستگاری در اسفند
فاطمه ناصری | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

دیدید بهمن هم رفت و هیچ وقعی به چست و چابکی پست گذاشتن شما در باب ناله‌های عقاب تک پر و شقایق پرپر و گودرز منتر نگذاشت؟ فقط وقتی داشت می‌رفت گفت: «ارواح عمه خانوم بزرگوارتون، همه‌ بوجی موجی‌های هفته قبل رو هم من کپی پیست کردم. حالا سال بعد براتون یه قناری میارم که با ارزن روپایی میزنه از حلقه‌ دود شوت میکنه بیرون، بوس کردنیا». حالا می‌رویم که اسفند را داشته باشیم با سرویس‌سازی دهان گوگل و کارمندان با سوالات دم نوروز آریایی‌مان. ما هم که خود فروخته بی‌هویت، گفتیم بیاییم و با پاسخ دادن به یکی از سوالات پرتکرار باری از دوش گوگل جان‌مان برداریم.

«چی بخورم تا عید لاغر شم؟». دانشمندان حوزه‌ دریای کارائیب به جز دومینیکاشون این‌ها طی تحقیقات‌شان به این نتیجه رسیده‌اند که این پرتکرارترین سوال آریایی‌هاي عزيز در یک ماه، دو هفته، سه روز و حتی یک ساعت مانده به سال تحویل است. «کارد بخورید». داغ نکن عزيزم، منظور کارشناسان محترم این است که خودتان را به تیغ جراحان متبحر زیبایی بسپارید، اگر نه کیلو کیلو پنیر موزارلا و پاستای آلفردو و آبگوشت دوغ آبعلی پهلو با یک ماه و یک سال که آب نمی‌شود دوست عزيز، واقع‌بین باش. حالا اگر واقع‌بین نیستید دوپر بال عنکبوت کالاهاری، یک ناخن پای الاغ کباب شده و فروش رفته، یک پینچ نمک و پیش‌آب گوسفند رومانیایی نابالغ رو بریزید دور به جایش یکی از این پیج‌های من بدنم را دوست دارم باز کنید و با هیکل‌تان حال کنید و رفتگان کسانی که به ابعادتان احترام نمی‌گذارند را فحش‌کش کنید. حالا شاید تاثیری در لاغری‌تان نداشته باشد ولی همچین دل‌تان خنک می‌شود که درجا یک پیتزای رست‌بیف، یک پرس چیپس و پنیر با نان اضافه سفارش می‌دهید و با این حرکت به تولید ملی کمک می‌کنید. مرسی دست‌تان درد نکند، اصلا از قدیم خوب گفته‌اند «چاق‌ها مهربونن»

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
7.0K views13:26
باز کردن / نظر دهید
2019-02-22 13:11:54 تو یه گرگی و من بره
شایگان ابراهیم‌پور | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

اگه از من بپرسن تنها چیزی که از دنیا فهمیدی چی بوده؟ بعد چند ثانیه خیره شدن به یه گوشه‌ و دست کشیدن به ریشام می‌گم: تنها چیزی که فهمیدم اینه که دنیا خیلی غیر قابل پیش‌بینیه. بعد یه پک به سیگارم می‌زنم و با تاکید می‌گم: خیلی. احتمالا بعدش هم یه آهنگ پس زمینه پخش می‌شه و من خیره می‌شم به همون گوشه.

احتمال اینکه هیچ‌وقت هیچ احدالناسی این سوال رو ازم نپرسه و تا آخر عمر ازم بپرسن ببخشید جناب این اطراف دستشویی کجاست؟ خیلی بالاست. چون همیشه اون اتفاقی که دوست داری نمیوفته.

یعنی اینجوریه که دنیا ازت می‌پرسه دوست داری چی به‌دست بیاری؟ بعد تو میگی دوست دارم هم دکتر بشم، هم مهندس، هم خواننده، هم بازیگر و... که دنیا میگه: خره داری اشتباه می‌خونی. اون لیست باباته. لیست خودت اون زیره.
شروع می‌کنی به خوندن لیست خودت که توی اولین خواسته‌ات نوشته شده ازدواج! هر چی با خودت فکر می‌کنی یادت نمیاد کی این رو نوشتی. از دنیا می‌پرسی مطمئنی این لیست منه؟ میگه آره. میگی من ازدواج خواستم؟ میگه نه. مامانت اومد گفت تنهایی باعث شده این بچه توی تصوراتش سیگار بکشه. اون بالا مالاها یه دختر با کمالات بنویس یه کم سر و سامون بگیره. اگه نمی‌خوای خط بزن. تو هم میگی نه نه! آدم که رو حرف مادرش حرف نمی‌زنه.

بعد چند وقت دنیا باعث میشه از یکی خوشت بیاد. دنیا ازت می‌پرسه مطمئنی دوستش داری؟ میگی آره. می‌پرسه یعنی اگه بگه نه افسرده می‌شی؟ میگی صد در صد. میگه تا حالا افسرده شدی؟ میگی نه. میگه پس یه کاری می‌کنم بهت بگه نه. می‌پرسی چرا؟ میگه تا الان هم کم کاری کردم که افسرده نشدی. به صورت پیش فرض افسردگی توی صدر لیست قرار میگیره. قانونشه. بعد جدا ازهمه این داستان‌ها تا حالا خودت رو تو آینه دیدی؟ سگ تو رو ببینه پارس نمی‌کنه. فکر می‌کنه درختی.
تو هم به امید این که دنیا خواسته‌های بعدیت رو برات مهیا می‌کنه، می‌پذیری و سعی می‌کنی با این شکست کنار بیای. خواسته‌ بعدیت اینه که مشغول به کاری بشی که مورد علاقه‌‌ت باشه. به دنیا که میگی با تعجب می‌پرسه تو کار نداری؟ بنده‌ خدا، مسئول‌های کشورت توی ایجاد شغل موندن، بعد تو از من با این همه مشغله می‌خوای کار مورد علاقه‌ت رو بهت بدم؟ تهش می‌تونم توی اسنپ یا تپسی دستت رو بند کنم. خوبه؟

تو هم میگی دمت گرم یعنی می‌خوای بهم پراید بدی؟ میگه یعنی تو پراید هم نداری؟ به نظرت من اگه یه پراید داشتم به تو میدادمش؟ خودم باهاش کار می‌کردم که با امثال تو دیگه سر و کله نزنم. ببین بذار یه حقیقتی رو بهت بگم. توی من باید گرگ باشی. یعنی حتی خود من هم جدیدا تصمیم گرفتم گرگ شم. الان نون تو گرگ بودنه. ببین یه آشنا دارم اگه بتونی یه سی بذاری رو خودت یه گرگ خوب از توت درمیاره.
میگی تو به عنوان دنیا که هیچی به ما ندادی یه برادری کن سی بده بهم بذارم رو خودم حداقل گرگ شم، که برمی‌گرده می‌گه لعنتی تو حتی سی هم نداری؟ اصلا می‌دونی چیه؟ اشتباه گرفتی. من فقط یه گرگ ساده‌ام. بدو برو تا نخوردمت. بعد برمی‌گرده رو به ماه و شروع می‌کنه به زوزه کشیدن. اونجاست که متوجه میشی دنیا از چیزی که فکرمی‌کردی هم غیرقابل پیش‌بینی‌تره.

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
4.9K views10:11
باز کردن / نظر دهید
2019-02-21 14:42:44 تحلیل بیوگرافی‌های فاخر فضای مجازی
میثم ابراهیم نژاد بازرگانی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

اگر به‌خاطر داشته باشید یک زمانی وقتی لازم می‌شد خود را در یک جایی معرفی کنیم، روال کار این‌طور بود که می‌گفتیم بنده فلان بهمانی‌نژاد هستم و فرزند بیسارعلی و به شماره شناسنامه مثلا چهار تا دو! شغل ابوی محترم هم این است! در فرم‌های مختلف از فرم سنجش بینایی و واکسن سرخک بگیر تا درخواست وام هم روال معرفی به همین شکل ولی به‌صورت مکتوب بود! یک سری کادر مربعی کوچک تعبیه می‌کردند تا افراد حروف اسم و فامیل‌شان را آنجا بنویسند. البته از آن‌جایی که تعداد حروف فامیلی‌ بنده رو به بی‌نهایت میل می‌کند، اکثرا چندین حرف زیادی می‌آمد و در فرم جا نمی‌شد. یعنی همیشه حسرت به‌دل ماندم که در یک فرم اسمم کامل جا شود و این مساله در مواقعی ضربات روحی جبران ناپذیری به من وارد کرده است! مثلا چندین بار دو حرف آخر فامیلی‌ام در فرم جا نشده که نتیجه کار فاجعه‌بار بوده است!

با ظهور شبکه‌های اجتماعی بیوگرافی باب شد. بنده همین چند وقت قبل تلاش کردم برای پیج خود در اینستاگرام بیوی مناسبی بنویسم. پس از جست‌وجوهای فراوان متوجه شدم که اول باید به ماه تولدم در بیوگرافی اشاره کنم. اینکه یک خرداد ماهی چند آتیشه و خاص تنها هستم! بعدها در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که کاش به جای یک خردادی چند آتیشه خاص اما تنها، یک اسفندی بدون آتش‌سوزی عام بودم که چند نفر سرم دعوا می‌کردند و یکی‌شان در بیوی پیجش می‌نوشت: «یک دی‌ماهی مغرور، نبینم کسی دست‌های کثیفش رو به میثمم نزدیک کنه!» ولی خب همه این‌ها تخیل بود و من همچنان همان خردادی چند آتیشه خاص تنها بودم که هیچ کس دست‌هایش را، با هر میزان از آلودگی، بهم نزدیک نمی‌کرد! از آن طرف در زمینه ماه تولد بعضی‌ها هم بودند که آدرس داده بودند؛ مثلا نوشته «متولد میدان زمستان، خیابان بهمن، کوچه دهه سوم، جنب روز عشق، پلاک 26!!» آخر یکی نیست بگوید تاریخ تولدت مگر چقدر مهم است و چقدر خاص است که آدرس می‌دهی!؟ مگر بنگاهی هستی؟ خب اگر والدینت تصمیم دیگری می‌گرفتند، ممکن بود دو خیابان بالاتر جنب سرویس بهداشتی پارک محل به دنیا بیایی!! در همین افکار بودم که عبارت «من شر حاسدا اذا حسد» مرا به خود جذب کرد، هرچند بلافاصله متوجه شدم که این عبارت برای پیج بنده مناسب نیست؛ چرا که این عبارت را زیبارویانی استفاده کرده بودند تا خدای نکرده چشم نخورند. هرچند با یک بررسی اجمالی به این نتیجه رسیدم که مردم اگر این عزیزان را چشم هم بزنند اتفاق بدی نمی‌افتد و چه بسا یک مقداری چهره‌شان بهتر شود و از عمق فاجعه‌ای که هستند، کم کند! عبارت محبوب بعدی «هر چیز که در جستن آنی، آنی» می‌باشد که همان «جوینده یابنده است» خودمان است و آن وسط گریزی هم به آن شرلی و تکرار غریبانه روزهایش می‌زند! «تابع قوانین كشور» از عبارت‌های پرکاربرد در بیوی اینستاگرام است. اما هر چقدر در پست‌ها و صفحه‌شان می‌گردید، ذره‌ای قانون پیدا نمی‌کنید! مدام در حال رفتارهای نامتعادل هستند یا دارند فحش می‌دهند یا دابسمش می‌کنند! کلا هم گرم‌شان است و اگر لباس های پوشیده شده توسط این دوستان در کل پست‌های‌شان را به هم بچسبانید، به زور یک پیراهن و شلوار از آن درمی‌آید! من مانده‌ام این دوستان احتمالا نمی‌دانند قانون چیست یا به دلیل عدم استفاده از عبارت «من شر حاسدا اذا حسد» در بیو، یک روزی یک جایی توسط فردی چشم خورده‌اند! بنابراین به این روز افتاده‌اند و دیگر امیدی به برگشت‌شان نیست!

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
3.1K views11:42
باز کردن / نظر دهید
2019-02-20 16:27:33 فوايد گیاهخواری
عابد كريمی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

با اجازه و رخصت از صادق‌خان هدایت، به خود واجب دانستیم سري به نظریه تاریخی، علمی، ادبی، سیاسی، اجتماعی و مهم‌تر از همه اقتصادی «فوايد گیاهخواری» بزنیم. هر چند می‌دانیم چرت و پرت‌های ما با موارد ارزشمندی که صادق‌خان در کتاب فوايد گیاهخواری فرموده‌اند، قابل مقایسه نیست و غلط می‌کند که قابل مقایسه باشد. البته همین که ایشان نزدیک به یک قرن پیش استعداد «اوستاداموسی» خود را با پیشگویی‌هایش محک زده بسیار مهم و جالب است. اگرنه خود پیشگوی مشهور جناب اوستاداموس‌خان دور از جان، هاپوی چه کسی بوده که این همه سال قبل فکرش هم به چنین اهمیتی از گیاهخواری رسیده باشد.
رک و پوست کنده بگویم؛ خاک بر سر من که مانند خیلی از افراد عامی و ساده نسل خود هیچ وقت پند و نصیحت بزرگان و گذشتگان را سرمشق قرار ندادم. برای همین است که ریز به ریز زندگی ما عبرت آیندگان شد. اگر آیندگان همه تصمیم‌های مهم طول زندگی خود را برعکس تصمیم‌های من و هم‌نسل‌هایم بگیرند، بی‌شک موفق‌ترین و خوشبخت‌ترین مردم روی زمین خواهند بود.

حیف که ما انسان‌های آینده‌نگری نبودیم و خیلی‌های‌مان پل‌های پشت سرمان را خراب کردیم. به طور مثال ما یک آشنای نزدیک داریم که مدت‌ها پیش تحت تاثیر همین کتاب «فوايد گیاه‌خواری» چهارگوشه قصابي را بوسید و گیا‌هخوار شد. خوب اگر ما هم عقل‌مان می‌رسید و طی این مدت این‌قدر مسخره‌اش نکرده بودیم، طاعون و سرطان می‌گرفتیم؟
حتما باید جلویش سیخ‌های کباب را مانند قحطی زدگان به نیش می‌کشیدیم و با لذت بی‌وصف گوشت‌خواری او را عذاب می‌دادیم؟
حالا که توفیق اجباری گیاهخواری نصیب‌مان شده چه کنیم؟
نمی‌دانم، شاید هم باید پرروتر و بی‌حیاتر از این بشویم و با افتخار دم از گیاه‌خواری بزنیم. تا به خاطر ضعف عضلانی و آویزان شدن شلوارمان از لاغری مفرط چند دلیل مسخره محیط زیستی و انسان دوستانه در چنته داشته باشیم!

حالاست که بهتر از همیشه می‌فهمیم هنگام ترک اجباری لذت گوشت‌خواری، «فوايد گیاهخواری» چه ارزشی دارد.

پس، از این به بعد هیچ رفتاری را غیرطبیعی و مسخره ندانید که شاید یک روز، به زودی... همان رفتار، راهی برای ادامه حیات و پیشرفت خودتان باشد.
گویا بعد از گذشت زمانی کوتاه از توفیق ترک اجباری گوشت‌خواري در نتیجه افزایش قیمت حیوانات و گوشت، با توفیق دیگری هم روبه‌رو شده‌ایم و این بار فوران ارزش گیاهان و افزایش قیمت سبزیجات و میوه‌جات را داريم. در نتیجه باید بی‌خیال گیاهخواری و فوايدش هم بشویم و پیش‌بینی فوايد هرچیزخواری را در برنامه زندگی خود داشته باشیم.

باز هم با اجازه و رخصت از پیشگویان، آینده‌بینان و صادق‌خان هدایت گرامی که فلسفه هر چیزی فايده‌اي دارد را به ما آموخت، بنده هم چند نمونه هرچیزخواری معرفی کرده که فوايد آن در حال بررسی است. مواردی مانند چوب‌خواری، خاک‌خواری، سنگ‌خواری و البته ...خواری که این آخری به طبع و ذائقه خودمان بستگی دارد.
باید همیشه‌ آماده‌ و گوش به زنگ بود و حتی به پیشواز ترک اجباری یک به یک لذت‌های حیوانی و رسیدن به انسانیت محض رفت تا به زور کمپ و راه‌های خشن ترک اعتیاد به سراغ شما نیامده‌اند.
ای کاش زودتر از این حرف‌ها می‌فهمیدیم و کم کم خودمان دوز گوشت‌خواری و حالا گیاهخواری را کم می‌کردیم تا یک‌دفعه به خاطر ترک ناگهانی سنگ‌کوب نکنیم.
اما افسوس... چه زود دیر می‌شود.

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
2.5K views13:27
باز کردن / نظر دهید
2019-02-18 19:29:53 خوفناک‌تر از سونامی
احسان هيدی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

این فقط سرما و زود تاریک شدن هوا در فصل زمستون نیست که منو ناامید میکنه بلکه فکر کردن به نیمه دومش چهار ستون بدنم رو میلرزونه و یه کابوس بزرگ به نام خونه تکونی برام تداعی میشه.
تصور دیدن مادرم با اون هدبند قرمز مخصوص خونه تکونیش در نقش فرمانده‌ این جنگ نابرابر و از اونطرف چهره خسته بابام که از پا افتاده با یه جارو در دستش و نگاه غصه‌دار خواهرم که پاچه شلوارش رو بالا زده و مشغول شستن موکت کف ‌اتاقشه و برادرم که بالای چهارپایه دیوارها رو دستمال میکشه. همه این‌ها یعنی که متاسفانه بهار در راهه. کاش عید نوروز نمی‌اومد یا اگه می‌اومد تنها و بدون خونه تکونی می‌اومد.

از اواسط بهمن که سونامی خونه تکونی به منزل ما میرسه حتی موندن تا ساعت هفت و هشت شب توی شرکت هم می‌تونه یک کار فان، جذاب و بسیار نشاط آور تلقی بشه و من حاضرم حتی شب‌ها روی صندلی میزکارم بخوابم ولی وارد آشفته سرای خونه نشم.
تب رسیدن سال جدید و تمیز کردن خونه انقد بالاست که ما از اینکه بهار میاد ناراحت میشیم. اعضای خانواده ما هر سال تا اوایل تابستون مشغول درمان دردهای ناشی از خونه تکونی هستند. خود من تا اوایل مرداد، رنج می‌کشیدم از تحمل دردهای ناشی از خونه تکونی؛ از کمردرد به دلیل جابه‌جایی مبلمان، میزناهارخوری، لوله کردن و جمع کردن فرش‌ها و تحویل اونها به قالیشویی احسان اوغلی، رماتیسم به دلیل شستن موکت‌ها، پادری‌ها و شستشوی حمام و سرویس بهداشتی، پوست پوست شدن دستان به دلیل استفاده از مواد شوینده، گردن درد به دلیل بالا رفتن از چارپایه و نظافت سقف و دیوار و باد فتق به دلیل بلند کردن اجسام سنگین.
البته برنامه ریزی شروع خونه تکونی هم خیلی مهمه و حتما این امر خطیر رو از اواسط بهمن شروع کنید تا به موقع به اتمام برسونید چون ما یک‌سال برنامه‌ریزیمون به‌هم ریخت و تا پنجم فروردین مشغول بودیم و عید نوروز رو از دست دادیم.

اما به‌نظرم وقت اون رسیده که از سنت‌های قدیمی و باستانی‌مون فاصله بگیریم و به‌جای جشن گرفتن نوروز با این همه اعمال شاقه، عید خود را اول مهر یا حتی روز هالووین انتخاب کنیم و از این همه کار طاقت فرسا دور بشیم یا شرط بذاریم اول فروردین عید نوروز باشه ولی کسی برای دید و بازدید به منزلمون نیاد.
واقعا اگه قراره یک روزی آتشفشان کوه دماوند فعال بشه، بهترین فرصت برای اون همین روزهاست تا لااقل ما یک فشار را تحمل کنیم، هر چند تحمل آتشفشان فعال شده از خونه تکونی راحتتره. حتی برخی از باستان‌شناسان دلیل انقراض دایناسورها رو همین خونه تکونی شب عید میدونن ولی اعلام نکردن که یه موقع شلوغ‌بازي نشه.

در آخر میتونم پیشنهاد کنم مثل من اسفند ماه را تا ساعت ۹شب سرکار بمونید و چند تا ماموریت هم برید تا وقتی سال نو رسید، بتونید طعم شیرینش رو حس کنید و کمتر درگیر خونه تکونی بشید. چون مرد ایرانی رو اگه بی پولی، اعتیاد، چاقی، ترافیک، تصادفات جاده‌ای و ... نکشه، مطمئنا خونه تکونی زجرکشش میکنه.

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
2.3K views16:29
باز کردن / نظر دهید
2019-02-17 11:45:31 شازده کوچولو و ریزش فالوئراش
افسانه جهرمیان | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

شازده کوچولو تبلتش رو برداشت تا مثل همیشه بره پیش روباه و با سوال‌های صدمن یه قازش (با قاف) روباه رو تا مرز فنا ببره. اما روباه که باهوش‌تر از این حرفا بود و دیگه اخلاقای مزخرف شازده کوچولو رو از بر بود، پیچوندش و خبری ازش نبود. پس شازده کوچولو رفت سراغ مارِش. (بابا همون ماره که هی باهاش حرف می‌زد دیگه)
مار درگیر تمیز کردن خودش بود و به سختی دنبال زیربغلش می‌گشت که مام خوشبوکننده بزنه، که شازده کوچولو مثل دسته بیل وارد شد و پرسید:

بیا این تبلت رو بگیر ببین چرا فالوئرام ریزش کردن.
مار گفت: تو مگه حریم خصوصی سرت نمیشه؟ نمی‌بینی دارم کارهای شخصیم رو انجام می‌دم؟
شازده کوچولو گفت: خبه خبه. از کی تا حالا وسط بیابون جزو حریم خصوصی شده؟
مار گفت: نخواستیم بابا. خب داشتی می‌گفتی. باز چی شده؟ کی دلت رو شکسته؟ نکنه گُلت بهت خیانت کرده ها؟ اگر فکر می‌کنی گلت بهت خیانت کرده پنج رو بفرست به 500089 گوشیش رو هک می‌کنن تا حساب کار دستش بیاد.

شازده کوچولو گفت: نه بابا گلم که رفته کیش. میگه می‌خواد کمی تنها باشه. بعد هم من دیگه مسئولش نیستم. اون مال زمان آنتوان دوسنت اگزوپری بود. الان خیلی روشنفکر شدم و دغدغه‌ام چیز دیگه‌اس. ببین همه فالوئرام از بین رفتن. با کلی خون دل و زحمت جمعشون کرده بودم. کلی پست گذاشتم، چقدر با عینک دودی توی اتاق عکس گذاشتم و زیرش از احمد شاملو و آلبرکامو کپشن زدم. چقدر تلاش و شوآف. دولُپی غذا تست کردم. با لباس خواب تنهایی بندری رقصیدم. اما تهش چی شد؟ صبح از خواب بیدار شدم دیدم پنج هزارتا از فالوئرام پریده.
مار گفت: این مشکل خودته به هرحال. واسه منم اهمیتی نداره. از عقاب رضا یزدانی هم کمتریم. یه بار شد ما رو با خودت ببری یه جا؟ فقط تا به مشکل برمی‌خوری میای سراغ ما.
شازده کوچولو گفت: من که می‌دونم چون فالوم کردی و بک ندادم عقده‌ای شدی و جواب نمیدی. ولی بدون لذتی که در گذشت هست در تمرکز توي تنهايي هم نیست! دیگه خود دانی. بعدش هم من کجا رفتم که باید تو رو می‌بردم؟ تو همه‌اش پشت تپه‌ها بودی منم که تنهات نذاشتم هیچ‌وقت!

مار گفت: آخ آخ باشه. به حرمت گذشته‌مون واست می‌گم. ببین اینستاگرام مدتیه اکانت‌های فیک و پولی و ربات رو حذف می‌کنه. آره داداش اینجوریاس. هی بهت گفتم پول نده پیج بخر ولی کو گوش شنوا؟ اون موقع که اشتهای شهرتت داشت کورمون می‌کرد باید به این روزها فکر می‌کردی.
شازده کوچولو گفت: چه ضایع. حالا می‌گی چیکار کنم؟
مار گفت: بهش فکر نکن. بهنوش بختیاری هم 400 هزارتا از فالوئراش ریخت بنده خدا. زندگی همینه دیگه.
شازده کوچولو گفت: یعنی فالوئراش پولی بودن؟
مار سوت زنان گفت: ببین من دیگه باید برم... کمتر از دو ساعت دیگه باید به کیش پرواز کنم. بچه‌ها منتظرن...

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
2.2K viewsedited  08:45
باز کردن / نظر دهید
2019-02-16 09:05:36 نقدهای ۱۵ هزار تومانی
احسان هیدی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

این روزها به هر پیج و کانالی سر بزنیم می‌بینیم هر ایرانی به لطف مسعود فراستی درونش مشغول نقد فیلم‌های جشنواره‌ و سیمرغ‌های اهدايیه.
متاسفانه نقد فیلم راحت‌ترین کار ممکنه و برخلاف بقیه رشته‌های تخصصی و غیر تخصصی هیچ پیشینه‌ای نمی‌خواد و ظاهرا هر کسی میتونه انجامش بده
شاید برای نوشتن مطلب و گزارش ورزشی و انتقاد از مربیان و بازیکنان نیاز به داشتن حداقل یک عکس با شورت ورزشی در زمین مسابقه باشی یا برای نقد وضع اقتصادی کشور لازمه که لااقل چند بار توی صف گوشت یخی و پیش خرید سکه و چنج دلار مسافرتی رفته باشی ولی امان از سینمای زبون بسته
هر کسی که پاش به سالن سینما میرسه دیگه خودش رو یک منتقد میدونه و علاوه بر نقد فیلم حتی با شلاق به جون کارگردان می‌افته و بعد از تخریب بازیگران به نصیحت از نویسنده می‌پردازه و تمامی عوامل رو از دم تیغ می‌گذرونه.
در بعضی مواقع منتقد با داشتن سابقه شرکت در تئاتر مدرسه در دهه فجر سال ۱۳۷۴ حتی به برنده سیمرغ هم ایراد می‌گیره و باعث کنارگیری موقتش هم میشه.
حتی دیده شده که انقد فضا باز شده که وکلای دادگستری هم در مصاحبه‌های جشنواره شرکت می‌کنن و رو در رو با کارگردان بحث می‌کنن و قصد نقد اون رو دارن در حالی که اونجا جای خبرنگارانه نه وکلا.

البته به مردم هم حق میدم چون با پرداخت ۱۵ هزار تومن پول بلیت سینما در حالی که می‌تونستن به جاش ۱۰ تا دونه پسته بخرن و بخورن اون رو صرف ارتقای فرهنگ و سینمای کشور کردن.
ولی یادمون باشه در روزهایی که خود آقای فراستی هم دست از انتقاد تند برداشته و بیشتر تعریف می‌کنه ما هم کمتر نقد کنیم و بکوبیم.
در پایان باید خدمت خودم عرض کنم که:
رطب خورده منع رطب کی کند؟

روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)


@bighanooon
@DastanBighanoon
1.5K views06:05
باز کردن / نظر دهید